مرخصی استنگشادی یا: بای‌بای ما رفتیم

Thursday, December 1, 2011

عارضم خدمتتون که بعد از بستن گودر و از بین رفتن واسطه‌ای که می‌تونستم بازخورد پستهای بلاگم رو در بین خواننده‌هاش ببینم، دیگه دست و دلم به نوشتن نمی‌رفت. فکر کردم گولاس میتونه این خلا رو پر کنه و پلی باشه بین من و شما، ولی نشد.
حالا با اجازه از محضرتون، برای مدت نامعلومی (شاید یک هفته، شاید برای همیشه) دیگه اینجا نمی‌نویسم و بعضی چیزهایی که به ذهنم میاد رو در پروفایل گولاسم میریزم!
خوشحال میشم اگه دوست دارین با هم در ارتباط باشیم، اونجا در خدمتتون باشم:

https://plus.google.com/108907252465914510905/posts

به امید دیدار
اول دسامبر 2011 / دهم آذر نود

پینوشت: اینو بذارین به حساب یکی دیگه از عواقب بسته شدن گودر... برای مرخصی چند روزی میرم کیش تا چشم و دلم سیر بشه، بعد با آغوش باز منتظرتونم!

در سطح مسولان مملکت اتفاق می‌افتد

Wednesday, November 30, 2011

اینایی که هم از توبره می‌خورن هم از آخور، ولی بازم همیشه گرسنه‌ان!

مورفی (ره) در ایستگاه

Tuesday, November 29, 2011

خیلی جالبه، تو ایستگاه اتوبوس یا مترو، هرجا بایستم، در اتوبوس یا مترو یا سه قدم جلوتره یا سه قدم عقبتر!

به امید آن روز

Monday, November 28, 2011

حواستون باشه وقتی اینا رفتن، نریزین خونه‌ها و کاخهاشون رو خراب کنین. باشه به عنوان موزه و یادگاری. مثلا موزه پیپ یا موزه عصا!

لباشو بگو

Sunday, November 27, 2011

دندون خرگوشی مد شده؟ خیلی هم عالی... باید تو بهشت حوریه‌ها همه دوتا دندون جلوشون خرگوشی باشه!

درد توالت

Saturday, November 26, 2011

صبح زود بیدار شدن یک درده، از زور جیش بیدار شدن یک درده، نشستن رو لبه‌های توالت فرنگی یخزده هم یک درد دیگه!

مهندس‌دونی

Friday, November 25, 2011

الان طوری شده که اگه اسم رفتگر محله رو ندونیم و صداش بزنیم «مهندس»، میگه بله؟!

کاریش نمیشه کرد

Thursday, November 24, 2011

باید با این نکته کنار بیایم که عده‌ای هم وجود دارن که طرفدار «افسین، فرشید، قیصر، مهرشاد، شهریار، ساسی مانکن و...» هستن!

صایب تبریزی یا شیرازی؟

Wednesday, November 23, 2011

فکر کنم صایب یه رگ شیرازی داشته:

فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را،
عشرت امروز بی انديشه فردا خوش است
!

نوع دوستی بنی آدم

Tuesday, November 22, 2011

بنی آدم اعضای صد پیکرند
که از ریخت همدیگه متنفرند!

کتری شوشولی

Monday, November 21, 2011

باید اعتراف کنم، تو راهنمایی وقتی معلم احکام‌مون می‌خواست نحوه استبرا رو بهمون یاد بده، رفت کتری آبدارخونه رو آورد و عملی روی کتری بهمون نشون داد! تا مدتها حالم از چای بهم می‌خورد!

نوستال بوق دهه شصتی‌ها

Sunday, November 20, 2011

یه زمانی دوست داشتم راننده تاکسی بشم تا بتونم بی دغدغه جلوی همه ترمز بزنم و براشون بوق بزنم!

نوستال شیرشاه

Saturday, November 19, 2011

Hakuna matata
سخت نگیر، دنیا دورزه!

مهاجران

Friday, November 18, 2011

یه روز چشم باز میکنی می‌بینی همه لیست شماره تلفن‌هات یا «واگذار شده» یا «خاموشه»، فقط تو موندی و حوضت، تک و تنها تو این مملکت...

بیچاره نیکی

Thursday, November 17, 2011

تو نیکی میکن و در «حجله» انداز!

اینا همه با هم هستن

یه عده هم هستن که بیشترین کمکشون به جنبش سبز، وی کردن انگشتهاشون آخر عروسی‌ها؛ وقتی دارن «ای ایران» رو می‌خوننه!

فتبارک

Wednesday, November 16, 2011

...و در نهرهایش آبگوشت جاریست...!

بابام و فیلمهای خانوادگی

پسرم؛
با دوربینت طوری فیلم بگیر که هروقت خواستی تماشا کنی مجبور نشی هی رد کنی!

آکادمی گوگول

Tuesday, November 15, 2011

هومن خلعتبری گفت: مرده‌شور خودت و صداتو ببرن...
بابک سعیدی گفت: هرچی خانوم گوگوش بگن...
خانوم گوگوش گفتن: اگه اینجا بودی، الان اینجا بود... جات اینجا خالیه!

سطح مادرشون

یه چیز جالبی که عرزشیهای جنگ نرمی دارن اینه که تو لیست فرندهای پروفایلشون، تمام در و دافات دیده میشن. به اسم جنگ نرم همه این آواتار قشنگا رو فالو میکنن!

دخول مطلقا ممنوع

Monday, November 14, 2011

یه کانال عربی فیلم «ورود آقایان ممنوع» رو تبلیغ میکرد، به عربی نوشته بود: ممنوع دخول الرجال!

چیزدرد

در زندگی چیزهایی هست که مثل چیز، چیز ِ آدم را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد.

تباکی؟ استباکی؟ استشفاکی؟

Sunday, November 13, 2011

تو فیلم «یه حبه قند» یه آخوندی هست که بهش میگن روضه بخون تا فلانی گریه کنه، میگه: «نمی‌تونم... چون خودم گریه‌ام میگیره... روضه‌خون که نباید گریه کنه...»
دقیقا به این اشاره میکنه که همه روضه‌خوانها ادای گریه درمیارن!

بیست سی تا جاکش

بیست و سی زائرهای ایرانی رو نشون میده که رفتن سوریه. باهاشون مصاحبه میکنه که اوضاع چطوره؟ جواب میدن که خیلی خوبه و ما فکر میکردیم تظاهراته ولی خبری نیست و...!
اگه بخوان کلمات قرمساق و دیوث و... رو به صورت شکل نشون بدن، همین بیست و سی‌ها میشن!

پول، عشق، شهوت

زن تمام مدت در فکر شهریه دختر بود. آخر شب لباسهایش را پوشید، خداحافظی کرد و با دست پر از خانه خارج شد.
مرد بعد از صبحانه لباس پوشید و از خانه خارج شد.
دختر منتظر بود تا کلاس زودتر تمام شود. مرد از آن طرف خیابان بوق زد. دختر با تمام صورت خندید و دوید.
دختر روزش کامل شده بود. مادر شهریه را داده بود و با مرد رویاهایش در خیابان می‌چرخید.
مرد در فکر زن دیشب و دختر امروز بود.

پ.ن: هیچ جا نتونستم اینو چاپ کنم، خودش اومد اینجا!

میخوام ببینم چه حسی داره

Saturday, November 12, 2011

باید اعتراف کنم یکی از آرزوهام اینه که دو سه دقیقه دست بکشم روی کله‌ی هومن خلعتبری...!

اعراب جوانمرد

یکبار عربها تو عمرشون یه خورده جوانمردانه بازی کردن، اونم دقیقه نود گل خوردن دهنشون سرویس شد!

نشنال یا دکتر شریعتی؟

هفته‌ای یک ایمیل برام میاد که نوشته بهترین عکسهای «سال» نشنال جئوگرافیک، هیچکدوم هم تکراری نیست. فکر کنم هفته‌ای یکبار بهترین عکسهای سال رو انتخاب میکنن!

در نوبت شما اتفاق افتاد- واقعی

Friday, November 11, 2011

پونه: متاسفانه خط عباسقلی قطع شد...!

1111111111

جهت ثبت در تاریخ خودم: الان که این پست منتشر شد ساعت یازده و یازده دقیقه روز یازده یازده یازده خارجیه!

سحرخیزان کامروا

Thursday, November 10, 2011

دخترهای گلم، صبح ساعت چند بیدار میشین که وقت می‌کنین اینقدر غلیظ و شدید آرایش کنین که وقتی ساعت هشت میاین سر کلاس، انگار اومدین عروسی؟

مرگ عزیز

Wednesday, November 9, 2011

بچه که بودم دعا میکردم که قبل از پدر و مادرم بمیرم تا مرگشون رو نبینم.
بزرگ که شدم دعا میکنم که آخرین نفر بمیرم تا پدر و مادر و عزیزانم؛ غصه مرگ منو نخورن...

از تخم مرغ خود لذت ببرید!‏

Tuesday, November 8, 2011

باید به عرض برسونم: اون سفیدی ژله مانندی که وسط سفیده تخم‌مرغ وجود داره و وقتی تخم مرغ رو میشکنیم تا باهاش غذا درست کنیم، اون تیکه سفیدی رو هم می‌بینیم، نطفه آقا خروسه است که داخل رحم خانوم مرغه شده و به تخم مرغ انتقال پیدا کرده!

خوشبختی یعنی...‏

Monday, November 7, 2011

نونوای محله ما، ظهرا و شبا که تعطیل میکنه، چند تا نون میذاره سر میخهای بیرون مغازه بمونه.
میوه‌فروش محله ما، شبا که تعطیل میکنه، چند تا کارتن از میوه‌ها و سبزی‌هایی که ممکنه مشتری‌ها زیاد نپسندن رو میذاره بیرون مغازه.
تا حالا ازشون نپرسیدم ولی میدونم که یا این کارشون، هوای شبگردهای گرسنه رو دارن...

پنبه‌دزد دست به ریشش میکشه

Sunday, November 6, 2011

دقت کردین وقتی میخوان اسم رییس جمهور یمن رو تو اخبار بگن، «علی» اولش رو نمیگن، فقط میگن: عبدالله صالح!

لذت مطالعه

دوست ندارم مشترک هیچ نشریه ای بشم. لذت مجله خریدن در اینه که دم روزنامه فروشی بایستی و روی جلد بقیه روزنامه و مجله ها رو ببینی.

گیهان و خوانندگان- سرشماری از ما

Saturday, November 5, 2011

می‌خواستم از رییس مرکز آمار تشکر کنم که برای سرشماری ما، یه داف به غایت شکیل و وزین رو فرستاد!

ریزنوشت از اینجا

اوا بلرزونش

سامان گلریز هم توانایی اینو داره که بره تو مسابقه ممد خردادیان!

لاس زدن با گیهان

Friday, November 4, 2011

یه برنامه‌ای هست به نام «پارک ملت» که مجریش شهیدی فرد یا شهیدی فره! چند شب پیش حسین شریعتمداری گیهان رو آورده بود، نشونده بود روی مبل، شلوارشو درآورده بود، یه فرچه و وازلین برداشته بود، داشت بیضه‌های شریعتمداری رو پولیش میزد...
یعنی همچین مجری‌هایی هستن اینا!

فروغ کجایی که یادت بخیر

Thursday, November 3, 2011

هرچقدر هم زوربزنن، بازم به اون «بیا بنویسیم روی برگی» که فروغ پارسال خوند، نمیرسه!

:) واقعی

جا داره از اینجا سلام مخصوصی بکنم به «نگین شیرآقایی»!

حاجیهای ساندیسخور

مگه میشه با ویزای تقلبی از کشور خارج شد؟ اونم سیصد نفر! اونم ویزای عربستان!
حالا گندش درمیاد که این سیصد نفر لباس شخصیهایی بودن که ایران برای پرشور کردن مراسم برائت از مشرکین (که امسال با این اوضاع حاجیها میترسن شرکت کنن) فرستاده عربستان، اونا هم فهمیدن و دیپورتشون کردن!

ریزنوشت در گولاس

فکر نمی‌کردم اینقدر بهتون وابسته شده باشم! مخصوصا به کامنتهایی که زیر نوتهای گودر می‌گذاشتین... برای همین بالاخره پروفایل پلاسم رو فعال کردم. خیلی چیزی نمی‌نویسم توش، فقط می‌خوام کامنتهاتون رو بخونم.
خوشحال میشم من رو هم وارد حلقه‌تون کنین!

مادر هلو، دختر هلو

یه مادر و دخترهایی هم هستن که وقتی تو خیابون با هم راه میرن، آدم مات می‌مونه که کدوم یکی رو باید اول بخوره!

رونوشت به آلن

Wednesday, November 2, 2011

تخم سگ بيا جيميل و بلاگر روهم ببند شايد دلت خنكتر بشه، عقده اي رواني...
خيلي هم جدي نوشتم، از شما هم معذرت ميخوام كه اينو خوندين!

شبکه بوزینه‌ها، در غیاب گودر

یه شبکه مجازی هم هست که باید بری توش، خودت رو شکل میمون درست کنی!

امان از دست ایرج میرزا

Tuesday, November 1, 2011

- دو تا از شعرهای مودبانه ایرج میرزا رو بگو!
+ «داد معشوقه به عاشق» و «پستان به دهن گرفتن آموخت»!‏

فرافكنی

Monday, October 31, 2011

حالا قضيه انگولك به کنار ولی از حق نباید گذشت، دروازه‌ای که بتونه شیش تا گل رو درون خودش جای بده، باید خیلی گشاد باشه!

دیالوگ- دین و کفر

مردم دنیا سه دسته‌اند:
دیندارانی که خود را کافر نشان می دهند،
کافرانی که خود را دیندار نشان می‌دهند،
و... دسته سومی ندیده‌ام!‏

سایمبول ریتویچ

دانلود کلیپ غیراخلاقی نصرتی و شیث در بازی پرسپولیس و داماش

Sunday, October 30, 2011

نصرتی شیث رو انگولک کرده، خردبین رو اخراج کردن!

توضیح تیتر: زشته فیلم خصوصی مردم رو ببینین!

نوستال آکادمی گوگولی

شهرزاد رو میبینم یاد فروغ میفتم، تا میام بهش رای بدم قیافه شوهرش میاد جلو چشمام، منصرف میشم!

در رادیو 7 اتفاق افتاد- واقعی

داریوش فرهنگ در رادیو 7 (نقل به مضمون): وقتی سیب خورد تو سر نیوتن و لخت پرید و گفت یافتم یافتم...
منصور ضابطیان: اون ارشمیدس بود تو حموم، نیوتن که لخت زیر درخت نخوابیده بود!
داریوش فرهنگ در حالی که داره طبیعی میکنه و هنوز متوجه اشتباهش نشده: آره چه خوب و جالب گفتی... هاهاها!

قابل توجه مخالفان

به درجه‌ای از عرفان رسیدم که بعد از گذر از دوران «زنده باد مخالف من»، رسیدم به مرحله: «کون لق مخالف من»!‏

همه رفتن...‏

Saturday, October 29, 2011

اگه همینجور پیش بره، تا آخر سال تعداد فامیل و دوستان اونور مرزی، بیشتر از داخل ایران میشن!

اواوو

Friday, October 28, 2011

«ایگیش... گیش گیش... گیششش...»

صدای خارج شده از پسرها بعد از دیدن فیلمهای بروس لی، جکی چان، جت لی، اسپایدرمن و...!

محاسن تعطیلی گودر

Thursday, October 27, 2011

از حق نگذریم، گودر که تعطیل بشه سه عضو بدنمون دعامون می‌کنن: کون و چشم و انگشت اسکرول!

روش شناسایی ارزشی‌ها در گولاس

حالا که داریم کم‌کم کوچ می‌کنیم به گولاس، خوبه که نشانه‌های ظاهری پروفایل ارزشی‌ها رو بدونیم تا راحت‌تر بلاکشون کنیم:

با اسم و فامیل واقعی خودشون ظاهر میشن. از کلمه‌های حاجی و سید در معرفی خودشون استفاده می‌کنن و آواتارشون:
اگه دختر باشن یا عکس گل و بلبله، یا حیوانات کارتونی مجاز، یا چادر و مقنعه که فقط چشمها دیده میشه،
اگه پسر باشن با ریش کم‌پشت مرتب یا پرپشت و ژولیده، موهای چربی که یکوری شونه شده، آویزون بودن چفیه از خودشون، لبخند ملیح رو به دوربین،
اگه جنسشون معلوم نبود هم؛ یا اسمشون رو به خط نستعلیق گذاشتن آواتار، یا عکس امام و شهدا، یا پوکه فشنگ و پلاک سربازی و سربند!
حالا ممکنه استثنا هم باشه ولی این روش تا نود درصد جواب میده!

درضمن، وقتی رفتین گولاس نترسین، چون یهو می‌بینین نصف آواتارها جاپونیه، از این انیمیشن‌ها، کم‌کم عادت می‌کنین!

عمه گودرم کجاست

امان از دل وحید آنلاین...

باید اعتراف کنم که هیچ وقت نفهمیدم چشمهای وحید آنلاین تو این عکس بازه یا بسته یا خماره!؟

فرفر

باید اعتراف کنم تا مدتها اسم یه جور شیر که روی جعبه‌ش می‌نویسن «فرادما» رو می‌خوندم:
feradma!
تازگیها فهمیدم که اینجوری خونده میشه:
Fara Dama!

ظلم بالسویه

Wednesday, October 26, 2011

هی میگن خدا بخشنده است، پس چرا یک جو عقل و یک ارزن شعور رو از خیلیها دریغ کرده؟

تیر غیب

Tuesday, October 25, 2011

میگه کاش به‌جای استیو، لری مرده بود!

Ebi's Starred Items

بیا بریم اونجا که شباش، بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره، بریزه سرت ستاره‌هاش...

ابی دست مهشید را می‌گیرد و از گودر خارج می‌شود!

ایول عادل

تا حالا کسی به این قشنگی به هیکل رویانیان پی‌پی نکرده بود،
کسی هم به این خوبی خصلت پاچه‌خاری استیلی رو به روش نیاورده بود!

Gooders

چند صباحی با هم خوش بودیم. چندلر بود که تیکه بندازه و مسخره کنه، جویی که خل‌بازی دربیاره، راس که ساده باشه، مونیکا که منظم و مرتب بود، فیبی که نمک می‌ریخت، ریچل که کلاس بذاره... آخرش همه کلیدها رو گذاشتن روی میز و در رو بستن...
فرندز پیشگویی گودر بود. خیلی غم‌انگیزه ولی باید بریم پی کارمون... کلیدها رو بذاریم روی میز دم در، چراغها رو خاموش کنیم و بریم.
هروقت یاد گودر افتادیم، برگردیم نوتهای ستاره‌دار رو بخونیم وبخندیم، همون کاری که چند وقت یکبار با دی‌وی‌دی‌های فرندز می‌کنیم!

ممد باید برقصه

به نظرم شبکه تیوی پرشیا مسابقه رقصش رو با همکاری انجمن دگرباشان تهیه کرده. تک و توک شرکت کننده تک جنسیتی توشون پیدا میشه، همه دو و سه و چهار جنسیتی‌ان!

سرجهازی تلویزیون

Monday, October 24, 2011

یه هنرپیشه است به نام «پروین میکده» که بیشتر از «آمیتا پاچن» فیلم بازی کرده. اسمش تو تیتراژ همه فیلمها و سریالها هست!

گودرو بستن... هی هی

Sunday, October 23, 2011

یه سایت جالب دیدم، آدرس فیدش رو کپی کردم، رفتم تو گودر پیست کنم، یادم اومد که چی بشه؟ ماه دیگه این موقع نه از گودر نشان هست و نه از گودریان...!

سه میلیون کجا و سه هزارمیلیارد کجا

پیرزنه اومده بود بانک تا سود پولش رو بگیره. دفترچه رو داد ولی کارمنده گفت این ماه سودی نریختن. گفت مگه میشه، سه میلیون تومن پول دارم تو دفترچه. کارمنده گفت چون یک روز موجودی حسابت از بیست هزار تومن کمتر شده، این ماه بهش سود نمیدن.
پیرزنه اشک تو چشماش جمع شد و رفت.
آیا از این قانون مخفی و رذیلانه بانک صادرات خبر داشتین؟ آیا بقیه بانکها هم همینطورن؟

پاسدار پارسی

Saturday, October 22, 2011

به جای سلام اصرار داره که بگه درود، بعد میگه «بفرمایید رو ایر هستین»!

یادگاری از امروز

Friday, October 21, 2011

وقتی بیکارین، یه دوربین بگیرین دستتون از در و دیوار و مغازه و خونه و خیابونهای شهرتون عکس و فیلم بگیرین. ده- بیست سال دیگه که همه چی کن فیکون شد، اینا خاطره میشه و دلیل بهتری برای گریه کردن داریم...

Rape

Thursday, October 20, 2011

بیش مرنجانم آرزوست...!

جهانگردی، ایرانشناسی

Wednesday, October 19, 2011

یکی از راههای شناخت ایرانیها در اماکن تاریخی ایران و هرکجای دنیا اینه که به هر حوض قشنگی میرسن، توش سکه میندازن!

دستشویی بعد از وبگردی

Tuesday, October 18, 2011

لطفا بعد از اینکه سه هزار بار بهتون گفتن «بیا غذا سرد شد...» و شما بالاخره دل کندین و از پای کامپیوتر بلند شدین و رفتین، حتما دستهاتون رو بشورین. مگه نشنیدین که میگن کیبورد از توالت هم کثیفتره!

مراسم دادن

Monday, October 17, 2011

چرا اینجا ندادین؟ یا اینکه اونجا ندادین؟
چرا تو ویلا ندادین؟ کنار دریا ندادین؟

در جمع نخبگان کرمانشاه اتفاق افتاد- واقعی

«اونها(غربیها) اگر پشت به مردمشون می‌کنند، ما به مردممون رو می‌کنیم...»

تبیین پوزیشن‌های ملوکانه!

حتی بر باد داده باشد

Sunday, October 16, 2011

ای وای کز اسیری، بر باد رفته باشد...!

با تشکر از پدر و مادرم

Saturday, October 15, 2011

اگه یه زمانی نویسنده بزرگی شدم، می‌خوام توی مصاحبه‌ها وقتی ازم پرسیدن راز موفقیت شما چی بود؟ بگم بچه که بودم، وقتی تو خونه تنهام می‌گذاشتن، می‌رفتم سراغ کتابخونه، هر کتابی که بهم گفته بودن به درد سنت نمی‌خوره، با ولع می‌خوندم!

پست‌های طویل

Friday, October 14, 2011

نمی‌تونم کسانی رو درک کنم که زیر یک پست سه متری، کامنت گذاشتن که به‌به و عالی و معرکه و...! یعنی واقعا حوصله داشتن اینهمه رو بخونن و بقيه پيشنهاد بدن، یا همینجوری یه چیزی میگن؟

لطفا بت نسازیم

Thursday, October 13, 2011

وقتی اینا رفتن، یادمون باشه برای از دست‌رفته‌های جنبش یه سنگ قبر ساده با فونت معمولی بگذاریم. باز سنگ قبر آنچنانی و مقبره و بارگاه درست نکنیم که سی سال دیگه برای بچه‌هامون شر درست کنیم!

بهترین دعایی که تا حالا شنیدم

خدایا... دوستم داشته باش...

تخم خودشونو؟

Wednesday, October 12, 2011

الان این عرزشی‌ها به جای تخم مرغ، تخم ِ چی می خورن که قیمتش براشون مهم نیست!؟

شیمیایی و فیزیکی

پاها رو باز کنین... حالا باسن رو شل کنین... دو دست رو اطراف باسن بذارین... عقب، جلو، عقب، جلو... حالا سینه‌ها رو بدین بالا... باسن رو به جلو هل بدین... سینه‌ها رو سفت کنین... بلرزونین...

آموزش رقص شیمی، واقعی

نوستال غمناک دهه‌ی لعنتی شصت

Tuesday, October 11, 2011

یعنی چی؟ من میگم چند وقته افسرده شدم، زرت و زرت گریه‌ام میگیره، بعد توی یک شب:
سریال وضعیت سفید؛ مسابقه «نامها و نشانه‌ها» با اجرای مرحوم رضا معینی رو پخش میکنه،
فردوسی‌پور توی نود «مسابقه هفته» با اجرای مرحوم نوذری پخش میکنه،
بعد مجتبی محرمی که پیر و معتاد شده رو میاره و بازیهای اون زمانش رو نشون میده،
بعد اولین قسمت نود رو نشون میده...
این کارا رو با ما نکنین، خودمون به اندازه کافی غم داریم...

نوستال انتخاب واحد

روز انتخاب واحد، ساعت پنج صبح می‌رفتیم دانشگاه جا بگیریم. درها که باز می‌شد می‌پریدیم پای تابلو اعلانات گروه، کدها رو توی جدولی که از قبل کشیده بودیم می‌نوشتیم، بعد تداخلی ها رو مرتب می‌کردیم، می‌پریدیم پشت در مدیر گروه تا تائید کنه، بعد هم آموزش تا جاها پر نشده درس رو بگیریم. می‌رفتیم خونه‌هامون تا حذف و اضافه... ده روز بعد می‌اومدیم می‌دیدیم ریده شده تو برنامه‌ها، دوباره روز از نو، روزی از نو!

التماس دعا

Monday, October 10, 2011

یکی از آشناها بیماری سختی گرفته و دکترها هنوز نتونستن علتش رو بفهمن. از دوستهایی که اعتقاد دارن، خواهش می‌کنم که براش دعا کنن.
اونایی هم که اعتقاد ندارن، لطفا نمک رو زخم نپاشن و نمکهاشون رو نگه دارن توی گودر بیشتر به کارشون میاد.
ممنون

شان معلم

یکی از آشناها پنج ساله آموزگار دبستان غیرانتفاعیه، ماهی صد و پنجاه هزار تومن حقوق می‌گیره، با لیسانس، بدون بیمه!

جونم

Sunday, October 9, 2011

قدیما سلمونی‌های مردونه که بیکار میشدن، سر همدیگه رو اصلاح می‌کردن. الان زیر ابروهای همو برمی‌دارن!

پزشکان جوابگو باشن

فکر کنم از نظر پزشکان محترم هر بیماری‌ای به یکی از دلایل سه‌گانه زیر است:
حساسیت، اعصاب، سرطان!

بفرمایید شام و زهرمار

Saturday, October 8, 2011

لندن و استکهلم و تهران نداره، ایرانی باید همه‌جا ایرانی بودنش رو نشون بده!

نسل جدید انقلاب

دارم کتاب فارسی سوم دبستان رو می‌بینم، یه عکسی داره که توش عکس رهبر قدیم و رهبر جدید انقلابه. بچه اسم هرکدومشون رو زیرش نوشته. میگم این اسمها چیه؟ میگه نوشتم که یادم بمونه، قاطیشون نکنم!

نه که همه اپل دارن

Friday, October 7, 2011

اگه بیل گیتس یا لری پیج مرده بودن، اینا چیکار می‌کردن!؟

انواع کچل

کچلها سه دسته‌ان:
اونایی که تخمشون هم نیست،
اونایی که سیم کشی می‌کنن از اینور به اونور، یا کلاه گیس می‌ذارن و به اصطلاح سقف کاذب می‌زنن،
و اونایی که پول دارن و میرن می‌کارن، میشن مودار!

لطفا این پست رو خانمها نخونن

Thursday, October 6, 2011

تا حالا سوسک رو لمس کردين؟ يا روی بدنتون راه رفته؟ از این سوسکهای بزرگ، سوسک حموم. دیدین وقتی اون تیغ‌های پاش روی پوستتون کشیده میشه، قلقلک میده! حالا تصور کنین همون سوسک روی گردنتون راه بره. یا حتی روی صورتتون...
خونه بابام انواع و اقسام سوسکها رو دارن. به نوعی کلکسیون یا حتی پرورشگاه سوسک دارن! بعضی شبها که جلوی تلویزیون روی زمین دراز می‌کشم، سوسک‌ها از سر و کولم بالا میرن! اولا می‌ترسیدم، ولی الان عادت کردم. چاره‌ای ندارم، هیچ جوری منقرض نمیشن!
اینم خاطره‌ای بود!

خیلی لایت رفت تو پاچه تلویزیون

Wednesday, October 5, 2011

یادآوری خاطرات دهه شصت کم بود، تو قسمت امشب (چهارشنبه شب) سریال «وضعیت سفید»، آهنگ پسزمینه «پریچهر- معین» یکی از خاطره‌انگیزترین آهنگهای اون زمان بود! دم حمید نعمت‌الله گرم، کسی که بوتیک و بی‌پولی رو میسازه، باید همچین سریال نابی هم بسازه.
فکر کنم تو تکرار فردا این آهنگ رو سانسور کنن!

درآمد تخمی

اینجا جایی‌ست که: هرچه تخم مرغ گرانتر شود، ضخامت و وزن شانه تخم مرغها هم بیشتر می‌شود!

بنیانگذار شیوخ

راننده تاکسی که بهش می‌خورد بیسواد باشه، رو به من: جنایتی که شیخ صفی‌الدین و صفویه در حق ایران کردن، اسکندر و مغول و قاجار و بقیه نکردن!

جغدانه

Tuesday, October 4, 2011

روزا بی‌برکت شده. شب تا میای بخوابی، شده 2 صبح، روز تا میای بیدار شی، شده 11 ظهر!

هوعا

صدای آمریکا هنوز ساعت برنامه‌هاش رو با ساعت جدید ایران تنظیم نکرده، بعد تیریپ آزاداندیشی برداشته از بی‌بی‌سی دفاع میکنه!

فیلمفارسی- هیجده

چرا تو این فیلمها هروقت سوار ماشین یا پیاده میشن، نه درها رو قفل می کنن، نه شیشه‌ها رو میدن بالا، زرتی هم جای پارک گیرشون میاد، موقع از پارک دراومدن هم بدون راهنما و آینه بغل و با اطمینان گازش رو می‌گیرن و میرن؟!

کش کش

Monday, October 3, 2011

وقتی می‌فرمان «کش ندهید» خوب کش ندهید دیگر. لابد چیزی می‌دونن که ما نمی دونیم دیگه!

تیکه میندازی؟

بانک ملی، بزرگترین بانک جهان اسلام!

کچلا لایک بزنن

وقتی پزشکان داروی «موبر» درست کردن، چی میشه داروی «موآور» هم درست کنن تا امثال من و نیما اکبرپور بمالیم به سرمون!؟

گای- واقعی

«حسینی بای» چرا کج شده؟

یادگاری کلاس اول

Sunday, October 2, 2011

یه فکری به ذهنم رسیده، دیر شده ولی اگه ازش استقبال بشه فکر کنم جالب باشه. می خوام یک کاغذ دیواری بزرگ (بعدا با هم درمورد طراحیش بحث می‌کنیم) از عکسهای کلاس اول مون درست کنم. یعنی: یه عکس خیلی بزرگ از عکسهای ما وقتی کلاس اول دبستان بودیم.
شرایطی که تا حالا به ذهنم رسیده اینه که:
عکس حدودا مربوط به سن هفت سالگی باشه.
اگه سیاه و سفید باشه چه بهتر.
چون فقط صورتها رو توش می گذارم، اگه پرسنلی و سه در چهار باشه چه بهتر.
اسم صاحب عکس و تاریخ و مشخصات لازم نیست.
لطفا عکسهاتون رو برام ایمیل کنین یا یه جایی آپلود کنین و آدرسش رو بهم بدین یا یه جوری بهم برسونین! اگه پیشنهاد دیگه‌ای دارین بگین.
اگه شر بشه و ازش استقبال بشه، یه یادگاری از کلاس اول بچه‌های نت (مخصوصا گودریها) درست میشه که همینجا برای همه می گذارم.
پیشاپیش ممنون از همکاریتون
riznevesht@gmail

گیهان و خوانندگان- هیات همراه

متاسفانه این روزها شاهد هجمه فراگیری به ریاست محترم جمهور هستیم که چرا با هیاتی صد نفره عازم نیویورک شده بودند. باید همینجا عرض کنم وقتی همه ما پشت ایشان را خالی کردیم و تنهایشان گذاشتیم، ایشان هم مجبور شدند با همین صد نفر به کشور شیطان بزرگ سفر کنند، وگرنه همه ما را با خودشان می‌بردند.
بتول الف.نون

ff

تازه، این که چیزی نیست، ما وقتی بچه بودیم
iPhone
داشتیم. بعد همسایه‌های حسودمون زنگ میزدن و فرار می‌کردن!

در فینال والیبال اتفاق افتاد- واقعی

Saturday, October 1, 2011

تو تاکسی داشتم از رادیو فینال والیبال ایران و چین رو گوش می‌دادم، وسطش صدای بلندگوی سالن اومد: تماشاگران محترمی که روی تابلو نشسته‌اند لطفا به سیمهای ارتباطی دست نزنند!
تا وقتی رسیدم راننده داشت قاه‌قاه می‌خندید و هی زیر لب می‌گفت: اونایی که عقب رو تابلو نشستن... به سیماش دست نزنن...!

نوستال دوم خردادی دو آتشه

هنوز نوار کاستهای استیضاح مهاجرانی که از رادیو زنده پخش شد و ضبط کردم رو دارم...

عامه‌پسند- چارلز بوکفسکی/ 5

Friday, September 30, 2011

محله‌ی خوبی بود. تعریف محله‌ی خوب: جایی که وسعت نمی‌رسد در آن زندگی کنی.

مرض داری هی بهش ور میری؟

به این نتیجه رسیدم که مدیر یاهو، اوقات فراغتش رو با «عوض کردن مکان کلید ساین اوت یاهومیل»، پر میکنه!

اکسترا فیلتراسیون

Thursday, September 29, 2011

گاهی وقتها به حدی میرسه که «اولترا» و «وی‌پی‌ان» و «ای‌اوال» و «هات‌اسپات» رو باهم باز می‌کنم ولی باز هم بلاگر بالا نمیاد!

بابام و رموز معامله

پسرم؛
در هنگام خرید دو چیز را فراموش نکن: چانه زدن و اشانتیون!

عامه‌پسند- چارلز بوکفسکی/ 4

Wednesday, September 28, 2011

بیشتر آدم‌های دنیا دیوانه بودند. آن بخشی هم که دیوانه نبودند، عصبی بودند. آن بخش هم که دیوانه یا عصبی نبودند، احمق بودند.

احکام مربوط به رقص

«رقص مرد برای مرد اگر از روی «لذت» باشد حرام است.»
یعنی اگه به عنوان شغل یا انجام وظیفه یا اجبار یا تنفر و... باشه، گناه نداره؟!

بعد:«رقص زن برای شوهرش حلال است ولی شنیدن آهنگ رقص‌برانگیز (غنا) حرام است.»
یعنی یه زن رو تصور کنین که بدون آهنگ داره جلوی شوهرش می‌رقصه، شوهره هم مثل خلها لم داده و بدون آهنگ داره دست می‌زنه و لذت می‌بره!

خوشمزه و خوشنام

Tuesday, September 27, 2011

میخوام وقتی بزرگ شدم یه کارخونه پنیر بزنم، اسمش رو بذارم «کبیری»، مخلوطی از «کیبی» و «کیری»!

پزشک سیار

سریالی بود که توش یه پزشک سیار بود، بعد روی ماشینش تلفن ثابت نوشته بود! نمیگم چه سریالی که توهین نشه.

عامه‌پسند- چارلز بوکفسکی/ 3

Monday, September 26, 2011

تصمیم گرفتم تا ظهر توی رخت‌خواب بمانم. شاید تا آن موقع نصف آدمهای دنیا بمیرند و مجبور باشم فقط نصف دیگرشان را تحمل کنم.

به چشم برادری

یه مجری هم هست به نام «علی ضیا»... خدا حفظش کنه...!

پرسپولیس 2- فجر شهید سپاسی شهر شعر و شور و شراب، شیراز 1‏

پیمان یوسفی: شوک مدیریتی تونست پرسپولیس رو در این بازی پیروز کنه...

یعنی تنها کاری که سردار توش وارده، همین شوک دادنه! اینجور که بوش میاد، به امید خدا دیگه دربی سال آینده رو با «استقلال صنعتی خوزستان» در جام آزادگان برگزار می‌کنیم!

همشو بده، دلش خون شد

می‌خواد یک دسته اسکناس شاباش بده، یکى یکی از لای باندرول درمیاره، رو به دوربین می‌ذاره تو دهن داماد!

بیماری چاقان در فصل گرما

Sunday, September 25, 2011

اگه دیدین یه تپلی داره قر میده وناراحت راه میره، مسخره‌اش نکنین، نود درصد احتمال بدین که بغل کشاله رانش عرقسوز شده باشه!

سعدی، مرد نکونام- 5

همه فرزند آدمند بشر
میل بعضی به خیر و بعضی شر

این یکی مور از او نیازارد
وان دگر سگ بر او شرف دارد!

عامه‌پسند- چارلز بوکفسکی/ 2

Saturday, September 24, 2011

مگس هنوز داشت روی میز راه می‌رفت. مجله اخبار اسب دوانی را لوله کردم و محکم کوبیدم روی میز. مگس دررفت. روز من نبود. هفته من، ماه من، سال من، زندگی من. لعنتی

غذای ملی

یه زمانی اگه از بچه‌ها می‌پرسیدی غذا چی دوست داری؟ نصفشون می‌گفتن قرمه‌سبزی، نصفی ماکارونی. الان همه‌شون میگن پیتزا!

نوستال شبکه اجتماعی

شاید یادتون نیاد، قبل از فیس‌بوک و حتی اورکات، کلوپ بود. کلوپهای یاهو پاتوق‌مون بود که طی یک انقلاب عظیم تبدیل شدن به گروپ!

این محمود و آن محمود

Friday, September 23, 2011

یک تار موی گندیده عباس شرف داره به صدتا احمدی‌نژاد و دار و دسته و طرفدارهاش، وقتی از فرصتش استفاده میکنه و اینقدر قشنگ، دیپلماتیک و احساساتی از کشورش و مردمش دفاع میکنه.
حالا هی راهپیمایی روز قدس راه بندازین و چوب لای چرخ صلح بذارین و برید سازمان ملل به‌جای کمک به کشور خودتون، دنبال مقصر یازده سپتامبر بگردین و هولوکاست رو تکذیب کنین و فشار رو به مردمتون بیشتر کنین...
دروغ بگین که زندانی سیاسی نداریم و بعد از انتخابات سی و سه نفر کشته شدن که دو سومشون نیروی انتظامی بودن و میرحسین و کروبی آزادنه دارن زندگی می‌کنن و یک گرسنه نداریم و چند میلیون شغل ایجاد کردیم و...
زنده باد محمود عباس، مرگ بر دروغگویی که نه دین داره نه شرف نه مردانگی

زنان ِ مرد

قابل توجه خواهران ارزشی: برخی مراجع معتقدند که تراشیدن ریش و سبیل برای مردان حرام است، نه زنان!

متن کامل سخنرانی ریاست محترم جمهور

ریاست محترم جمهور در سازمان ملل: دوستان، همکاران و صندلیهای گرامی...
سایر رییس جمهورها: عوق.. همکار... هوق... دوست... پوق...

ریاست محترم جمهور: آیا می‌دانید نود درصد ثروتها در دست ده درصد مردم هشتاد درصد و یازده درصد سپتامبر و دو درصد در دست سیصد هزار ثروتها برای پنجاه درصد در شصت و هولوکاست و سه درصد مردم زیر ده درصد فقر با بیست درصد جمعیت می‌باشد؟
سایر رییس جمهورها:...!

زیرش خط بکش

آیا هنوزم بچه‌ها نکات مهم کتابها رو با ماژیک فسفری علامت می‌ذارن؟ بعد کتاب بینش‌مون همه‌اش رنگی بود، به‌جز عکسها و حدیث‌هایی که تو کنکور نمی‌اومد!

عامه‌پسند- چارلز بوکفسکی

Thursday, September 22, 2011

بعد از مدتها یک کتاب محشر خوندم. نمی‌دونم چرا تا حالا کشفش نکرده بودم، خوراک جمله‌های کوبنده! (کجایی گری کوپر!؟) اگر می‌خواین بخونین، زودتر پیداش کنین تا زیر تیغ جدید سانسور نرفته. اینو داشته باشین:

گیج شدم و زل زدم به پاهاش. همیشه از پا خوشم می‌آمده. اولین چیزی که موقع تولد توجهم را جلب کرد پا بود. ولی آن موقع داشتم زور می‌زدم که بیایم بیرون. از اون به بعد هم با این شانس نکبتم دارم در جهت مخالف زور می‌زنم.

TV & WC

اگه «نود» و «رادیو هفت» رو از تلویزیون ایران بگیرن، دیگه فرقی با مستراح نداره!

دشمنان بیداری

میگن دیروز چند تا تروریست آمریکایی، اسرائیلی و منافق رو درحال حمله به سالن «اجلاس بیداری» دستگیر کرده و ازشون صدها عدد قرص «دیازپام» کشف و ضبط کردن!

خسته از زحمات روز

دیدین وسایل خونه، نصفه شبا که می‌خوابیم، خستگی‌شون رو در می‌کنن، قولنج می‌شکنن و سر و صدا راه می‌اندازن؟ الهى بگردم...!

سه میلیون هزار و سیصد میلیارد و هزار و صد و ده

Wednesday, September 21, 2011

قسم می خورم که جریان این اختلاس جوسازی دشمنانه و شرط می‌بندم که این خبر صحت نداره و شایعه‌ای بیش نیست. چرا؟ چون اصلا کسی رو تو دولت و مجلس و قوه قضائیه می‌شناسین که بتونه عدد سه هزار میلیارد تومن رو بخونه و بشمره، چه برسه بخواد اعلام کنه، چه برسه به عقلشون برسه که این مبلغ رو بدزدن!

گزار ش یک آدم نمایی

ما بیشماریم... البته فقط در حد خرید یک کتاب، لایک زدن و شرکردن...

یک بار دیگه اسمش رو تکرار کن! واقعی

دكتر احمدی‌نژاد در ديدار نخست وزير سنت وينسنت و گرنادنيس:
ها!؟

پا در هوا

یه عده هم مثل سیم‌کارت «تالیا» هستن. هیچ کس تحویلشون نمیگیره، تکلیفشون روشن نیست، حتی خودشون هم نمی‌دونن کین!

انتقام استاد

Tuesday, September 20, 2011

از اول مهر به اصرار یکی از دوستان چند تا کلاس عملی برداشتم. روزگارتون سیاهه اگه دانشجوم بشین! حیف که نمی‌تونم بیام داستانهای سرکلاس رو اینجا بنویسم!

نوستال اسمارتیز

یه اسمارتیزهایی بود که شکل عینک بود، باید با کش مینداختی دور گوشات. دیروز پوست یکی‌شون رو تو خیابون دیدم، هنوز تولید میشه؟!

آگهی اصفهونی

Monday, September 19, 2011

دیدین یه کلاس کنکور برای تبلیغش دانشجوها رو میاره، یکیشون با لهجه اصفهانی همچین چیزی میگه: کتابهای فلان بسیار مفید و با «قیمت مناسب» هستند!

شاید فردا

یه روز هم چشماتو باز می‌کنی می‌بینی همه چی تموم شده...

همراه مقلد

Sunday, September 18, 2011

تقلید کار میمونه!

شعار جدید ایرانسل برای همراه اول

همه جوره باید ببازن

چندصد تا مفتخور رو جمع کردن و دارن میلیاردی میریزن تو شیکمشون تا به زور «بیدارشون» کنن و وجهه بین‌المللی-اسلامی پیدا کنن، از اونور اردوغان دست زنش رو گرفته و راه افتاده رفته سومالی و مصر و لیبی و تونس و داره محبوبیت برای خودش و کشورش جمع می‌کنه!

تشویق کودکان عصر حجر

تو گرگان مسابقه «ماهیگیری با دست» برگزار کردن، میگن هدفشون «تشویق کودکان به خوردن ماهی» هست. یاد مامان جکی و جیل افتادم که برای تشویق توله خرسهاش به خوردن ماهی، ماهیگیری با دست یادشون می‌داد!

درمورد من چی فکر می‌کنن؟

برام اسمس تبلیغ لارجر باکس اومده، بهم برخورد!

دبیر اجلاش بیداری اشلامی

Saturday, September 17, 2011

حیاتی: گفتگویی داریم با دکتر ولایتی، دبیر اجلاس بین المللی بیداری اسلامی. آقای دکتر بفرمائید که... آقای دکتر؟... آقای ولایتی؟... بیدارشین

بخش خبری چهارده، نزدیک به واقعی!

برد استقلال و سینه و پستان

به عنوان یک پرسپولیسی قدیمی، از وقتی یادم میاد به خاطر علی پروین و فرشاد پیوس عاشق پرسپولیس بودم، این برد شیرین رو به استقلالیها تبریک میگم.
تیمی که خوب بازی کنه می‌بره، تیمی هم که سرمربی‌اش یه بیسواد پاچه‌خوار باشه، می‌بازه.
فدای سرمون که باختیم، نوش جونتون که بردین.
در خاتمه به استاد جواد خیابانی عرض کنم که در فرهنگ عامیانه، «سینه» با «پستان» خیلی فرق داره. مردم دو تا پستون دارن، و یک سینه. پس به جای این که بگین «نفس در سینه‌هاش حبس شد» بگین «نفس در سینه‌اش حبس شد»!‏

پینوشت: عجب تیتر خفنی!

تست هوش و حواس

زود و تند و سریع به سوال زیر جواب بدین:

در چراغ راهنمایی، چراغ قرمز بالاست یا پایین یا وسط؟
.
.
.
چقدر همه چیز برامون عادی میشه و عادت می کنیم...

نامه‌ای به سمیه توحیدلو

Friday, September 16, 2011

سمیه خانوم؛
این روزها همه برای تو می‌نویسن، پس زیاد وقتت رو نمی‌گیرم،
نوشته بودی: «...اعتراف می کنم احساس تحقیر شدگی تمام وجودم را سوزاند... امروز تحقیر شدم. حتی غرورم شکست...»‏
ساده‌ترین داستانی که از علی (ع) شنیدیم اینه که میگن: وقتی در میدان جنگ، دشمنش به صورتش تف انداخت، بلند شد و راه رفت تا آروم بشه که کسی نگه علی از «بغض انتقام»، دشمنش رو کشت.
خواستم بگم، شلاق خوردن از حکومتی که خودش رو وارث ولایت علی می‌دونه ولی برای انتقاد از رییس دروغگو و ظالم دولتش، یک زن رو با بغض شلاق میزنه، حقارت نیست، سعادته. کبودی بدنت، مدال افتخاری باشه برات خواهرم. ظلم رفتنی است...

بابام و باجناقها

پسرم؛
در زندگی دو چیز را خودت انتخاب کن: همسرت و باجناقهایت!

بالابرین و مخالفت مدنی

Thursday, September 15, 2011

فردا همه با هم در برج میلاد جمع شده و حداقل سه اسکوپ بستنی با روکش طلا می‌خوریم.
تا داغ نشده دست به دست کنین!

کان دل

رفته بودم داروخونه، پسره اومد کنارم یواشکی به نسخه‌پیچ: دو بسته کاندوم بدین لطفا. یارو داشت از تو ویترین از اون گرونا و جدیدا و طعم‌داراش می‌داد، پسره خندید گفت: از اونا نمی‌خوام، اونا مال «دل به دست آوردنه»، ما دل به دست آوردیم!

بیداری اسمایلی

Wednesday, September 14, 2011

مصریها ریختن سفارت اسرائیل رو تسخیر کردن، اینا از خوشحالی خودشون رو جر میدن که انقلاب مصر، بیداری اسلامیه. فرداش رفتن سفارت عربستان رو هم گرفتن،

اینا زبونشون رو کردن تو فلان جاشون!

دیالوگ- ترک اعتیاد

بهترین راه ترک اعتیاد، جایگزین کردن اون با یک اعتیاد دیگه است!

سایمبول ریتویچ

خوب با اسرائیل بازی کنین و پوزش رو بزنین

Tuesday, September 13, 2011

سی ثانیه قبل: کشتی‌گیران کشورمان در اعتراض به جنایات رژیم اشغالگر قدس، در برابر آنها حاضر نشده و از دور مسابقات حذف شدند.
سی ثانیه بعد: تیم ملی فوتبال نوجوانان ایران با 5 گل «مقتدرانه» از سد فلسطين گذشت.
اخبار دیشب، واقعی

با اسرائیل بازی نمی‌کنن که بگن تو به تخم ما هم نیستی و زرت و زرت حذف میشن، بعد میرن دک و پوز فلسطین رو له می‌کنن و بهش افتخار هم می‌کنن!
خدایا ما رو از شر از این روانیها نجات بده...!

:| واقعی

هوادار تراکتور، سماور به دست داره میره استادیوم، در جواب خبرنگار نود: دوست دارم چای سنتی بخورم...

اسنک

- آقا دو تا ساندویچ میکر بدین با یک تست پیچ
+ نوشابه چه رنگی؟

غائط نفس

Monday, September 12, 2011

نامبرده فردی «بول هوس» بود!

دماغهای عملی صدای امریکا

Sunday, September 11, 2011

وحید آنلاین یه سر و گوش آب بده ببین کانال وُعا، بین مجریهاش کوپن «عمل دماغ» پخش کرده؟!

حالا بگذریم

فکر کن اگه جای حرف «واو» توی دو قسمت فامیل «مهدوی کنی» عوض بشه!

چشمان شهلا

- اگه گفتی تو دنیا چه چیزی از چشمهای درشت و خوشگل یک زن، زیباتره؟
+ همون چشمها، بسته‌اش!

فوتو ریده

Saturday, September 10, 2011

بعله...
اون یه پورتوریکه
شولو گیجه
هرکی اونو دیده
از دنیا بریده
!

فضول ِ جاگیر

گروهی هم زاده شدن که تو اتوبوس و مترو ببینن کی نشسته و کی ایستاده، تا به‌زور اینو بلند کنن و اونو جاش بنشونن!

تو رو خدا باهام شوخی نکنین

Friday, September 9, 2011

یعنی واقعا می خواین تو انتخابات شرکت کنین؟!

اولد كامران و هومن

داريوش كه با فرامرز اصلانی ريخته رو هم، میترسم پس فردا سياوش قميشی هم مخ بيژن مرتضوی رو بزنه!

فرزند کمتر

اینایی که تو این دوره و زمونه بیشتر از یک بچه به دنیا میارن، چی با خودشون فکر مى کنن؟

تبلیغ معناگرای هوس‌انگیز

Thursday, September 8, 2011

گرم و نرم و زیبا... پالاز موکت!

آش رشته علیها سلام

در عجبم از نخود و لوبیا با این جثه‌ی ریز، که چه بادهای عظیمی در خود نهفته‌ دارند!

سیاوش صحنهههه

Wednesday, September 7, 2011

جسارت نباشه، پیشنهاد می‌کنم سیاوش شمس موقع خوندن یه پمپ باد بذاره در کونش، تا بلکه این تنگی نفسش بهتر بشه!

واقعیت جامعه

آرزوش به دلم موند که دستیار پلیسها تو فیلمهامون، عاقل باشه!

داریم آدم میشیم؟

Tuesday, September 6, 2011

به مردم سرزمینم امیدوار شدم وقتی امروز دو تا زن و مرد خارجی رو دیدم که از آژانس مسافرتی اومدن بیرون، درحالیکه خانمه شالش افتاده بود روی دوشش و هیچکس با چشمهاش نمی‌خوردش!

الوداع فصل خوب من

قدر این روزهای آخر تابستون رو بدونین، تموم میشه باز پائیز لعنتی و زمستون لامصب میرسه، حسرت این روزهای بلند رو می خوریم!

سر عروس

راننده‌هایی که جلوی من قرار می‌گیرن دو دسته‌ان:
یا «سر می‌برن»، از بس تند میرن،
یا «عروس می‌برن»، از بس یواش میرن!

یعنی میشه یه روز...؟

Monday, September 5, 2011

یکی از اتهامات مبارک که امروز در دادگاه بهش تفهیم شد، «به کار گرفتن تک تیراندازان برای شلیک به معترضین از بالای ساختمان‌ها» بود. چقدر اتهامش آشناست برامون...!

حسرت بزرگ زندگی

هر روز صبحی که دیدن طلوع آفتاب رو از دست ميدیم، یکی از بزرگترین ضررهای زندگی‌مونه...

در هیچ جا شعبه نداریم

برای بار چند هزارم اعلام میکنم:
تنها راهی که من با نام «ریزنوشت» با شما در تماسم، این بلاگ و جیمیلم هست.
نه توی گولاس، نه فیس‌بوک، نه توئیتر، نه هیچ جای دیگه بنده با نام «ریزنوشت» حضور ندارم، وهرکی از اراجیف بنده در اونجاها استفاده میکنه (بدون اجازه و خبر خودم) دزدی هست که به کاهدون زده!
بنده در تمام شبکه‌های اینترنت عضو هستم ولی نه با نام ریزنوشت.
امیدوارم باز نیاین بگین من عضو صفحه فیس بوکت شدم و توی حلقه گولاس منی و...!

مرام راه رفتن داشته باش

وقتی دو نفری پیاده‌روی می‌کنین، نباید حواستون فقط به جلوی پای خودتون باشه. باید هوای جلوی پای کناریتون رو هم داشته باشین، تا از توی پیاده‌روی صاف رد بشه، چاله نباشه، شاخه درخت پایین نیومده باشه و...

باباها خیلی خوب همه چیزو می‌فهمن

Sunday, September 4, 2011

از روزی میترسم که بچه‌ام یا تو روم بگه یا تو دلش اینطور فکر کنه که: بابام پیره، این چیزا رو نمی‌فهمه...

زن ذلالت

یادم رفته بود بگم؛ یه عده دیگه هم هستن که با تمام وجود ازشون متنفرم: اونایی که به مادر زنشون میگن «مامانی، مامی، مامان جون و...»! ولی «مامان» بگن عیب نداره!

بازیگرانی درحد هالیوود

Saturday, September 3, 2011

یک عمره داریم با کامپیوتر کار می‌کنیم، هنوز نمی‌تونیم به مهارت بازیگران سریالهای ایرانی بدون موس و تنها با صفحه کلید کارهامون رو انجام بدیم!

گی ِ دخترباز

باید اعتراف کنم زمانی که فهمیدم «بارنی ِ ملاقات با مادر» (Neil Patrick Harris) همجنسگراست، خیلی جا خوردم!

تجربه کردم که میگم

هیچ وقت، هیچ وقت... در جواب «اینو برام بخر» به بچه‌هاتون نگین «پول ندارم»... این جمله برای بچه خیلی سنگینه...

رستگاران

Friday, September 2, 2011

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و کون لق ما!

ماه رمضان رفت

به سلامتی دیگه نمازهای صبح رو باید قضا بخونیم!

مجبورن کامنت بذارن؟

اینایی که به‌جای کامنت فقط دو نقطه پرانتز می‌ذارن، حالا یا پرانتز باز یا بسته!

شانسی که دارم

Thursday, September 1, 2011

صبح‌های جمعه گوشی رو ساکت میکنم که بتونم بیشتر بخوابم. بيدار شدم دیدم یک شماره عجیب افتاده. زنگ زدم گفتم با من تماس گرفته بودین؟ گفت اینجا موسسه فلانه، شما برنده مسابقه اسمسی شده بودین، ولی جواب ندادین، ما یک نفر دیگه رو برنده اعلام کردیم!
گفتم حالا جایزه‌اش چی بود؟ گفت دفترچه پس‌انداز با موجودی دو میلیون ریال!

چوب دو سر عنی

رفتم شیر بخرم، گفت تو بازار کم شده، داره گرون میشه. کاله یک لیتری می‌خریدم هزار و صد، یک و نیم لیتری داد دو هزار تومن.
می‌خوام ببینم عرزشی‌ها در این مورد چی میگن؟ شاید بگن مثل بازار جهانی طلا که گرون شده، بازار جهانی پستون گاو هم کشیده بالا که شیر گرون شده؟
از یک طرف ریاست محترم جمهور داره بهشون فشار میاره با این گرونی‌ها، از یک طرف آقاشون در دیدار ماه رمضان «با قدردانی از خدمات دولت... مقایسه میان عملکرد دولت با دولتهای قبلی را کاری خوب برشمردند» دهنشون رو بسته!

نوستال درد و بلای کارتون

یه کارتونی بود به اسم «باغ گلها» که توش یه گربه‌ای بود به نام خپل (؟) و زنبور عسل و اینا. بعد آهنگش رو هروقت می‌شنیدم، غم دنیا می‌ریخت روی دلم. یکی از دلایل افسردگی نسل ما همون آهنگه‌ست!

روانکده

Wednesday, August 31, 2011

بعله، یه موسسه مالی و اعتباری هم هست که اسمش «ریحانه گستر مشیز» هست!

اسامی التقاطی- ریشه کلمه

فاعله: کسی که فعل انجام می‌دهد (مونث)‏
<=
فاحشه: کسی که فحش می‌دهد (مونث)!‏

چقدر زود مهمانی خدا می‌رسد

از عجایب روزگار اینکه ماه رمضان که تموم میشه به جای یک سال، یازده ماه فاصله داریم تا روزه بعدی! +
از الان دیگه باخیال راحت میشه روزه خورد!

حسن خوش صدا و خوش تيپ

Tuesday, August 30, 2011

شماعی‌زاده مو کاشته، شبیه آناناس شده!

در ستایش صداقت نود

وقتی فردوسی‌پور جلوی دوربین پخش زنده، ریز حقوق و دستمزد خودش و همکارانش رو با مدرک و سند میگه، فنایی هم جرات می‌کنه که بگه: دولت عدالت‌پرور به جای کمک به مردم کشورهای دیگه، به مردم همین مملکت برسه!
بعد ریاست محترم جمهور ِ دروغگوی کذاب‌مون هم تو دوربین نگاه کنه و بگه تو کشور یک گرسنه هم نداریم...

يا می‌خواد برگرده بر تو

فیلم‌هایی که داخل رحم مادر رو نشون میدن، همیشه چهره جنین دیده میشه. امروز یهو به ذهنم رسید اون تو که نور نیست و باید تاریکی مطلق باشه! پس شاید دلیل گریه نوزاد وقتی به دنیا میاد، نور شدیدیه که بعد از نه ماه تاریکی مطلق، چشماش رو اذیت می‌کنه؟!

روسهای کثافت

Monday, August 29, 2011

می‌دونستین روسیه خیلی راحت و علنی داره به بشار اسد اسلحه می‌فروشه؟

بکشین و خوشگلم کنین

پسرایی که تو این هوا تیشرت می‌پوشن با یه شال صد متری ریش‌ریش هم گره می‌زنن دور گردنشون!

یه نوشیدنی لطفا

یه سوال: اینایی که تو خارج میرن بار و اینا، بعد نوشیدنی(!) سفارش میدن و می‌خورن، پولش رو چه جوری حساب می‌کنن؟ مثلا تو فرندز، یا آشنایی با مادر که می‌بینیم، یا جاهای دیگه؟ حساب دفتری دارن يا آخرش حساب مى‌کنن؟ حسابا قاطى نميشه؟ جدی!

نه که خیلی تحفه‌ان، براشون آیدی هم ساختن

Sunday, August 28, 2011

تا حالا مشایی و قالیباف تو گولاس منو به حلقه‌هاشون اضافه کردن، فکر کنم رقابت انتخاباتی به صورت حلقوی شروع شده!

گشنگی نکشیدی

مادربزرگم (خدا رحمتش کنه) می گفت: دزد خوابش میبره ولی گرسنه، نه!

کشف باگ در خط تولید شورت

اخطار! این یک مطلب کاملا مردانه است! لطفا خانمها از خواندن آن جدا خودداری فرمایند!
یه باگ تو خط تولید شورت‌های «کیان» پیدا کردم. (ایرانی، ایرانی بپوش!) روشون اتیکت زده
XXL
ولی سایزش
XL
هست و همینطور ایکس لارجش اشتباهی دو ایکس لارج شده!
به فروشنده گفتم، گفت آره اشتباه کردن. گفتم که حواستون باشه گول نخورین! اگه کارخونه معتبری باشه، باید این اجناس اشتباهی رو پس بگیره!

انتقاد سازنده از نیروی انتظامی

Saturday, August 27, 2011

پسره درحالیکه اعصابش از حماقت پلیسها خرد شده، با اشاره به سرگرد: خیر سرش مامور آگاهیه...!

سریال، واقعی

دوستان مجازی- واقعی

ساعتها می‌نشینیم تو فیس بوک دنبال دوستان دبستان و مهدکودک و همسایه و فامیل که سالهاست ندیدیمشون، همین که پیداشون کردیم و به لیستمون اضافه کردیم، خیالمون راحت میشه و دیگه سراغی ازشون نمی‌گیریم!

اشک دم مشک

Friday, August 26, 2011

تازگی ها دل نازک شدم، یک دفعه اشکم سرازیر میشه. فکر کنم دارم یائسه میشم!

تنها راهپیمایی بدون ساندیس

عرزشی‌ها یه سهمیه فوق‌العاده ساندیس دارن برای روز قدس که بعد از افطار بهشون تحویل میدن! چه جوری طاقت میارن؟

آخوند خاکستری

باید اعتراف کنم گاهی وقتها از قرائتی خوشم میاد!

پیشرفت مذهب به لطف حکومت

Thursday, August 25, 2011

نسل انقلاب، نسلیه که:
تا قبل از سن بلوغ روزه می‌گرفت و نماز می‌خوند،
بعد از سن بلوغ نه روزه می‌گیره، نه نماز می‌خونه!

خوش خیالان

اینایی که با رفتن قذافی، منتظرن امام موسی صدر زنده باشه و ظهور کنه!

اسامی التقاطی- اسم مکان

مضطراب = محل تخلیه اضطراب!

نمکدون، فلفلدون

Wednesday, August 24, 2011

یعنی محسن حاجیلو فکر می‌کنه اگه موهاش رو پرکلاغی رنگ نکنه، از محبوبیتش کم میشه؟ یا چیزی از شایستگی‌هاش کاسته میشه؟!

دیالوگ- ارواح سرگردان

هیچ دختری نیست که به قیافه پسر اهمیت نده!

روح دختر به روح پسر- مراسم خواستگاری دوست دختر پسره

در داروخانه اتفاق افتاد، واقعی

خانومه تو داروخونه از دکتره با صدای پایین: ببخشید من تازه بچه‌ام رو از شیر گرفتم، خیلی بی‌قراری می‌کنه، چیکارش کنم؟
دکتره با صدای بلند: یه مقدار فلفل بمال سر پستونت، وقتی مِک زد، خودش پس می‌زنه!

پریویسلی آن ریزی- رمضان 5

Tuesday, August 23, 2011

الهی... قربونت برم

یعنی الان دیگه خدا و فرشتگانش راضی و خشنودن از اینکه دارن می‌بینن من از گشنگی و تشنگی مثل میت رو به قبله دراز کشیدم و هنوز ساعتها به اذان مونده!؟

.........

نومه عبادة

امسال به لطف پانزده ساعت روزه‌داری، بیشترین ثواب عمرم در ماه رمضان رو انجام میدم. بر اساس اون حدیثی که میگه: «خواب روزه‌دار عبادت است...». می‌ترسم آخر ماه رمضون زخم بستر بگیرم!

..........

پیشرفت مذهب به لطف حکومت

دقت کردین علاوه بر از مد افتادن روزه گرفتن، دیگه حتی روزه کله گنجشکی هم از بین رفته؟!

روزهای بلند رمضان

بعضی روزها دم افطار حس می‌کنم دهنم تار عنکبوت بسته، از بس بسته بوده!

می‌نویسیم «مرگ بر دیکتاتور» میان خطش می‌زنن

حالا باز ما بنویسیم: خوش به حال مردم لیبی، ما کی جشن آزادی بگیریم؟ باز عرزشی‌ها بیان بگن: زرشک و کور خوندین و مگه ما مردیم و...
یعنی خودشون هم می دونن چی به چیه و اوضاع مملکت چه جوریه و دیکتاتور کیه و...!

ماه عسل ِ علیخانی

رتبه سه علوم انسانی رو از روستا آورده، ازش میپرسه آخرین بار کی رفتی طویله شیر دوشیدی؟!
بعد به پسره گفت یه جمله به مامانت بگو: پسره رو به دوربین اشک تو چشماش جمع شد گفت: عزیزم خیلی دوستت دارم...

پریویسلی آن ریزی- رمضان 4

Thursday, August 18, 2011

التماس دعا

خدا به آدمی می‌فرماید: «از تو دعا و از من اجابت. هرگز از دعا کسل مشو که من از اجابت کسل نمی‌شوم.»

با اجازه بزرگترها به احترام این چند روز، اینجا تعطیله. قدر این شبها رو بدونین، اگه باورش دارین، ما رو هم از دعای خودتون فراموش نکنین...

علی علیه‌السلام: «مومن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: زمانی برای نیایش پروردگار، زمانی برای تامین هزینه زندگی و زمانی برای به دست آوردن لذتهایی که حلال و مایه زیبایی است.»
نهج‌البلاغه- حکمت 390

التماس دعا
ببینیم و تعریف کنیم که چقدر با هم دوستیم!
:)

منتظر بیانیه بودیم، امر دیگه؟

بیت بیانیه داده که هموطنان خداجو به مردم سومالی کمک کنن. فقط هم کمک‌هاشون رو به نهادهای مورد نظر ما بدن...!
یعنی مردم اسپانسر سومالی باشن، حکومت هم اسپانسر سوریه!

جریان منحرفی

روزی رو می‌بینم که توضیح المسائل خودشون هم سانسور کنن!

قوطی رو بشکاف

لذت «رانی» یک طرف، اون زحمتی که میکشی تا تیکه‌ای رو از قلم نندازی و تا تهش رو از تو قوطی بیاری بیرون، یه طرف!

رمضان کریم

Wednesday, August 17, 2011

کاش تلویزیونی‌ها اینو بفهمن که مسلمونی و عرب بودن دو تا بحث جداست و برای تبریک ماه رمضون لازم نیست به عربی بنویسن «رمضان کریم»!‏

اینجا بدون من

اگه رفتین و این فیلم رو دیدین و آخرش گفتین «چرا اینقدر هندی-فارسی تموم شد؟» باید خدمت‌تون عرض کنم که سخت در اشتباهین! حیف که داستانش لو میره وگرنه می‌گفتم اصل قضیه چیه! ولی راهنمایی می‌کنم که با دقت زیاد باید این فیلم رو ببینین و روی اسم و اولین سکانسش تمرکز کنین!
درضمن نمی‌فهمم چرا دختره عصا رو زیر بغل راستش می‌گیره، درحالیکه پای چپش مشکل داره؟!

بابام و پلیس ِ مودب

پشت چراغ قرمز موندیم، ولی خط ویژه خلوته و ماشین پلیس با چراغ گردون میرسه، صدای بلندگو: راننده تاکسی، لطفا برو جلوتر. تاکسی میره جلو تا پلیس چراغ قرمز رو رد کنه. دوباره صدای بلندگوی پلیس وقتی رد شد: متشکرم.
ما همه خشکمون زده! بابام میگه حتما لیسانس وظیفه بود!

نذر- واقعی

Tuesday, August 16, 2011

خدایا هزار تا صلوات نذز می‌کنم که فردا عید فطر باشه!

جیگرم حال اومد

بعضی وقتها نه آب معدنی خنک می‌چسبه، نه آب تصفيه شده‌ی گوارا، نه آب جوشيده‌ی مطمئن... فقط بايد دهنت رو بچسبونی به شير آب و مثل گوسفند بخوری!

بانک ان سار

Monday, August 15, 2011

مامانم قالاله لنج طالا ببله...!

لری ببین قضیه چیه

یه مدتی همه عکسهای خوشگل تو گودر اسمش «4» بود، حالا تو گولاس اسمشون شده «پ» با فرمت تکست!؟

قلب عنی

شرط می‌بندم اگه از تهیه‌کننده، کارگردان و بازیگران سریال «قلب یخی» بپرسن که جریان این سریال چیه، خودشون هم نمی‌دونن!

دیالوگ- انسان و حیوان

انسان حیوانی‌ست بیشعور!

سایمبول ریتویچ

پریویسلی آن ریزی- رمضان 3

Sunday, August 14, 2011

چه ربطی به مملکته داریم؟

سحری خوردم، نماز خوندم، رفتم دوباره بخوابم، دیدم دارم از تشنگی می‌میرم! صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم از گرسنگی دارم می‌میرم!

..........

کلاه غیرشرعی

دختره: خیلی گشنمه، تبصره‌ای نداریم که بتونم روزه‌ام رو باز کنم و گناه نکنم؟
پسره: چرا، باید به زور بهت تجاوز کنم!

..........

جوشن فوق کبیر

اون فرازهای اول جوشن کبیر، با حضور قلب و اشک و زاری و خشوع می‌خونیم. به آخراش که میرسه، با خمیازه و سرعت زیاد می‌خونیم و هی نگاه می‌کنیم که چقدر مونده تا تموم بشه! آخر بندگي هستيم!

بریم که دیگه برنگردیم

دوستم ویزاش دراومده، سه ماهه. درحقش دعا کردم که بره دیگه برنگرده، خیلی خوشحال شد!

گندکشان

Saturday, August 13, 2011

همشهری جوان هم موضوع فرنود رو نوشته!

تحجر که شاخ و دم نداره

کافی شاپها رو که دختر و پسرها عین بچه آدم، باکلاس می‌رفتن می‌نشستن و حرف می‌زدن و چیزی می‌خوردن و شايد سيگار می‌کشيدن رو تعطیل می‌کنن، به‌جاش قهوه‌خانه و سنتی‌سرا و لمکده باز می‌کنن که برن توی کنجش قلیون بکشن و هزار و یک کار دیگه بکنن!

تخمک بخور

Friday, August 12, 2011

نمی‌دونم اهالی کدوم شهر جنوب به تخمه (آجیل) میگن «تخمک»! تو اتوبوس هی به بقیه تخمک تعارف می‌کردن!

مد رمضان امسال

Thursday, August 11, 2011

در جریان باشین: امسال مد هنرپیشه‌های زن سریال‌های تلویزیون، یه مقنعه است با سه تا شال از روش!

مرغ طوفان مد شده؟

پشت سرم نگین خیلی از دنیا پرته، ولی جریان بختیار چیه که این روزها همه جا دارن ازش میگن و می‌نویسن؟ کم مونده شب هم بیاد تو خوابم!

مردی به فلان چیز نیست

قبل از ماه رمضون، سر ظهر تاکسی گیر نمی‌اومد، یه پراید نگه داشت، دیدم عقب یک نفر جا داره که دو تا دختر چادری هم نشستن. عزا گرفتم تو این گرما، با این هیکل، عقب پراید، باید مواظب هم باشم که مبادا شلوارم مالیده بشه به چادرشون!
دیدم دختر کناریم یه ظرف آلبالو دستشه و دارن دوتایی با هم می‌خورن، تا نشستم و خودم رو مچاله کردم، ظرفش رو گرفت به طرفم و تعارف کرد گفت خنکه می‌چسبه...
خواستم یه ماچ گنده از سیبیلاش بکنم، اگه امکانش رو داشتم، همونجا عاشقش می‌شدم!

پریویسلی آن ریزی- رمضان 2

Wednesday, August 10, 2011

بگو سلام بر حسین

میگه: عمرا اگه امام حسین (ع) به اندازه ما تشنگی کشید، دو تا نصفه روز بود که سرش هم به جنگیدن گرم بود...!

..........

روزه‌داران راستین

اینایی که روزه می‌گیرن تا تندرست بشن!
اینایی که نماز نمی‌خونن ولی روزه می‌گیرن!
اینایی که فقط وقتی روزه می‌گیرن، نماز می‌خونن!

..........

گناهان صغیره‌مون

یه زمانی بود که شبهای قدر با خودمون عهد می‌بستیم که همین امشب که برسیم خونه، اسم هرچی دختره از تو لیست چت‌هامون پاک می کنیم و درایو عکس و فیلم هاردمون رو فرمت می‌کنیم!

مازوخهای سادیست

چرا عرزشی‌ها فکر می‌کنن باید کاری بکنن تا بهشون توهین کنیم؟ فکر می‌کنن فحش شنیدن از ماها براشون ثواب داره؟!

احسان علیخانی

Tuesday, August 9, 2011

این پسره نمی‌تونه کمتر ادا دربیاره؟ مودب باشه؟ اینقدر حس نگیره؟
یعنی هرکی میاد تو این تلویزیون بی‌صاحاب مونده باید یه جوری حال آدمو به هم بزنه؟
وقتی لباشو غنچه میکنه و با فخر به دوربین نگاه میکنه، می‌خوام روزه‌ام رو باهاش باطل کنم!

گوینده‌های مغرض و حقیر

حیاتی با یک شور و شوقی میگه: انگلیس در دود و آتش... آدم فکر می‌کنه داره خبر عروسی والده‌اش رو میده!‏

در نمایندگی ایران خودرو اتفاق افتاد- واقعی

خانوم خریدار به فروشنده، با دعوا: خوب من چه جوری یک هفته بدون قالپاق رانندگی کنم؟

روزه اجباری

Monday, August 8, 2011

به امید اون روزم که هرکی دلش خواست روزه بگیره، هرکی نخواست نگیره، همدیگه رو هم مسخره نکنن. شجریان هم بیاد تو برنامه تلویزیونی افطار، ربنا رو زنده بخونه...

گیهان و خوانندگان- جریان انحرافی

آیا اینکه در سریالهای ماه رمضان امسال «ارواح و اجنه» حضور پررنگی نسبت به انسانها دارند، نشانه‌ای از نفوذ جریان انحرافی به داخل صدا و سیما نیست؟ لطفا پیگیری کنید!

با تشکر از روزنامه خوبتون، زعفر (برادر زن جعفر)‏

بعد از مدتها کتاب شاخ رو گیر آوردم

با تمام احترامی که برای هنر عکاسی پیمان هوشمندزاده قایلم، ولی کتابهای داستانش مخصوصا شاخ، فوق‌العاده مزخرفه!
بیخود توقیف نشده، پر از حرفهای رکیک و زشت. خودم آدم مودبی نیستم ولی کتاب حرمت داره...

اینا هم بلا شدن ها

Sunday, August 7, 2011

جام جم داره سریال نشون میده، هنرپیشه میگه «سلام و کوفت، سلام و زهرمار...» زیرنویس می‌کنن:
«Hello my ass»!

برکات رمضان

فکر کنم ماه رمضون بیشترین برکت رو برای عزت ضرغامی داره، با آگهی‌هایی که اول و وسط و آخر سریالهاش نشون میده!

زیدآبادی برگشت زندان، وجدانم راحت باشه

تصور کن:
احمد زیدآبادی قبل از اینکه برگرده زندان، نصفه شب میشینه پای کامپیوتر، میگه بعد از دو سال و خورده‌ای که زندان بودم، برم ببینم تو نت چه خبره... چه جالب... جشن بزرگ آب بازی در پارک... همایش خزها... شوشول فرنود... خوبه خوبه... خدا این دل شاد رو از جوونهای این مملکت نگیره... برم زود بخوابم که فردا باید خودم رو اوین معرفی کنم...

دیالوگ قهوه

عجیب است، بوی قهوه لذیذتر از خود آن است!

سایمبول ریتویچ

پریویسلی آن ریزی- رمضان 1

Saturday, August 6, 2011

شرک کوچک: ریا

به نظر من اونایی که تظاهر به «روزه‌خواری» می‌کنن، گناهشون کمتر از اوناییه که تظاهر به «روزه‌داری» می‌کنن!

..........

ماه عطش

با توجه به همزمانی ماه مبارک رمضان با گرمای شدید مرداد ماه، نام این ماه از «ماه خودسازی» به «ماه خودسوزی» تغییر یافت!

هرگز نرسیدن

سالم رسیدن بهتر از ناقص رسیدن است!

صوموا، وبگردوا

Friday, August 5, 2011

یکی از مزایای روزه گرفتن، استفاده بهينه از وقت صبحانه و ناهار برای وبگردیه!

انتقاد دوستانه به حس ششم جلال

تا حالا چند قسمت برنامه «حس ششم» با نویسندگی و اجرای «جلال سمیعی» رو دیدم. ولی با احترام و تاسف باید بگم که اصلا خوشم نیومد!
یاد برنامه‌های طنز دهه شصت و هفتاد (تا قبل از ساعت خوش) که گوینده‌های رادیو می‌اومدن تو تلویزیون و برنامه مثلا طنز اجرا می‌کردن، افتادم!
مطمئنم که این تمام توان جلال برای طناز بودن نیست. من نوشته‌های اون جلالی رو دوست دارم که تا قبل از «معروف شدن» (به قول خودش) تو فرندفید و مملکته و گودر می نوشت. نه این جلالی که حالا معروف شده و جرات نمی‌کنه با جسارت بنویسه.
این چهار خط رو دوستانه و به عنوان یک بیننده معمولی نوشتم. امیدوارم ناراحت نشه و با این کارهای سبک ، سانسور شده و خنک (که لابد لازمه کار کردن در سيمای ملی و نشريات دولتيه)، خودش رو خراب نکنه.

استفاده ابزاری برای جلب رضایت نامزد

درسته پول ندارم،
ولی خوب دول که دارم!

برگرفته از سروده استاد تتلو!

تبلیغ آلبوم موسیقی به روش معکوس

Thursday, August 4, 2011

اگه زرنال خونتون کم شده، آلبوم «خاطرات گمشده» فریدون آسرایی رو ابتیاع نموده و روزی سه مرتبه گوش کنید تا از دنیا بیزار شوید!

پنپ و شوشول

خاله خوله: پسرم... شوشولت رو خودت می‌شوری؟
فرناد: نه، پس میدم تو بشوری!

مبارک به پایان سلام کرد

آيا روزی میرسه که ما هم توی دادگاه، یه قفس بزرگ درست کنیم؟

حجاب اجباری

اینایی که با روسری می‌رقصن،
اینایی که با آستین کوتاه، روسری سرشون می‌کنن!

سعدی، مرد نکونام- 4

Wednesday, August 3, 2011

دانی چه بود کمال انسان؟
با دشمن و دوست؛ لطف و احسان

غمخواری دوستان خدا را
دلداری دشمنان مدارا!

ما همه باربا هستیم

فردوسی‌پور در بازی پرسپولیس- ملوان: تماشاگرها بعد از زدن یک گل به سرعت بارباپاپا تغییر موضع میدن...!

عادل جان! تو که آدم فهمیده‌ای هستی، تعجب نکن، بهتر ميدونی که همه مردم ایران اینجورین!

تبعیض جنسی

این نامردیه که مردها می‌تونن پزشک زنان و زایمان بشن، ولی زنها نمی‌تونن متخصص مجاری ادرار و تناسلی مردان بشن!

از بس عقب جلو می‌کنن، آخرش ماه گم میشه

Tuesday, August 2, 2011

قبلا عید فطر پس و پيش میشد، تازگیها یوم‌الشک هم عقب و جلو میشه. بعید نیست تا چند سال دیگه همه دنیا این ماه روزه بگیرن، ایران دو ماه دیگه‌اش!

در مصاحبه معاون وزیر اتفاق افتاد- واقعی

معاون وزیر راه در مصاحبه با تلویزیون: برای جلوگیری از سوانح جاده‌ای، نباید خودروها را هرجا که خراب شدند، نگه داشت...!
وی نیفزود که لابد باید خودروی خراب رو بذاریم روی کولمون و ببریم پارکینگ خونه عمه ایشون!

مجری‌های خوش لباس وعا

فکر کنم قبل از انقلاب که خانوم ستاره درخشش و آرميده و... از ایران مهاجرت کردن، یک کامیون از لباسهاشون رو هم با خودشون بردن، الان گذاشتن توی یک اتاق، هرکدوم از مجری‌های زن صدای آمریکا باید یکی از اونا رو انتخاب کنه و بپوشه!

دعای شبانه روزی ماه رمضان

Monday, August 1, 2011

خدایا ما را از گشنگان واقعی‌ درگاهت قرار ده...!

اِوا آقاجون

کسانی را می‌شناسم که برای سریالهای ماه رمضون رفتن آنتن ایران خریدن!

سعدی، مرد نکونام- 3

تو را من دوست می‌دارم که یک شب
در آغوشت کشم تا نیمروزی

مراد از عاشق و معشوقی اینست
وگرنه مادری دارم چو یوزی!

نقاط سیاه

Sunday, July 31, 2011

اینایی که میگن «توی پرونده فلانی یک نقطه سیاه دیده نمیشه» درست میگن، چون ممکنه پرونده فلانی اونقدر سیاه باشه که نقطه‌های سیاه توش دیده نشن!

اینم گندش دراومد

خوب...بالاخره بوهای نامطبوعی از مصر به مشام رسيد...!

رد گم کنی

دافاتی که تو پارک و خیابون یه بچه میگیرن بغلشون، هر یک دقیقه میگن «چی می خوای خاله جون / عمه جون؟» تا اطرافیان بفهمن بچه خودشون نیست!

تولد

Saturday, July 30, 2011

دو ساله شدم!

هنوز اسم ريزنوشت رو عوض نکردم، پیشنهاد بدین لطفا

دیالوگ زنان خانه دار سرسخت- 2

Friday, July 29, 2011

«از دید کتاب مقدس، همه گناهکارند به جز کسانی که احساس گناه می‌کنند!»

Desperate Housewives

ابی کیمیایی

حالا یعنی چی ابی تو این کلیپ آخریش منفجر میشه؟ مثلا خواسته اینجوری غم انگیز با صحنه خداحافظی کنه؟!

ضرب‌المچل لانگ

Thursday, July 28, 2011

یه ضرب‌المثل انگلیسی هست که میگه: لانگ ایز بیوتیفول!
یعنی (قد)بلند زیباست!

گوزپیچش تئوریسن‌ها

اسمس حسن رحیم پور به حسن عباسی: حالا مطمئنی این بمبگذار نروژ مسلمون نبوده؟

قانون دفع

در مورد من یه قانونی هست (به جز اون قانون مورفی که انگار برای من نوشته شده!) به نام «قانون دفع». که خلاف قانون جذب کار می‌کنه. به این صورته که به هرچی فکر کنم، برعکسش برام پیش میاد!

یادآوری بدهی‌ها

Wednesday, July 27, 2011

احسان خواجه امیری اگه بندری و شیش و هشت هم بخونه، بازم آدم گریه‌اش می‌گیره!

رمضون جون

با پايان يافتن ایام اعياد شعبانيه، ايام رياضت رمضانيه از راه می‌رسد!

در توالت پمپ بنزین اتفاق افتاد- واقعی

شوهره داره میره طرف توالت، خانومش: داری می‌ری توالت؟
شوهره: نه دارم میرم دوش بگیرم!

سطح شعور

Tuesday, July 26, 2011

امام جمعه مشهد داره کم‌کم جای حسنی ارومیه رو می‌گیره!

عمو خسرو

دلم برای خسرو شکیبایی تنگ شده... خودش و صداش...

نیوز آو د زرت

کم مونده مجری‌های همه شبکه‌های بی‌بی‌سی دایره و شیپور بگیرن دستشون بیان بزنن و برقصن، از شدت خوشحالی رسوایی شنود تلفنی!

سیگار جاهل

Monday, July 25, 2011

- اسی بلک دارین؟
+ نه، ابی بلو داریم!

پای دکتر شریعتی به گولاس هم باز شد

دختری به دکتر شریعتی گفت: من عاشقت هستم. دکتر گفت: لياقت شما برادرم است كه از من زيباتر است و پشت سرت ايستاده. دخترك برگشت و نگاه كرد ديد كسی نيست. دکتر گفت: اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمی‌كردی!

یکی از افتخارات این نسل

تا حالا به این دقت کردین که در دورانی زندگی می کنیم که «وودی آلن» هم توش زندگی می‌کنه؟

اکسیون خود اصلاحی

Sunday, July 24, 2011

محسن سازگارا شکل کدوی هالوین شده!

همزمينه

واقعا چقدر زمينه‌هاشون يکيه!




لينک اصلی مطلب!

پیشی لای جی‌جی

نود و پنج درصد پسرهای عضو شبکه‌های اينترنتی، دوست دارن که «ایکاش جای اون گربه‌هه بودن...» که هشتاد درصدشون این جمله رو به زبون میارن و کامنت می‌ذارن!

مشکل زنانه

با دیدن برنامه‌های پزشکی زنانه، به این پی می‌بریم که مشکل نود درصد زنان ایرانی دیر و زود شدن تاریخ پریودشونه!

جلوی دامپزشکی پرده نوشتن

Saturday, July 23, 2011

هفته مبارزه با بیماری‌های مشترک بین دام و انسان مبارک!

همیشه جای شکرش باقیه

پارسال سال مرگ و میر هنرمندان بود،
امسال سال بگیر و ببند هنرمندان...
خدا رو شکر در این زمینه داریم پیشرفت می کنیم!

من برگشتم، فعلا!

Friday, July 22, 2011

دوست ندارم درباره این مدتی که نبودم حرف بزنم.
راستش چند روز قبل از روزی که اینجا ننوشتم، نبودم ولی اینجا به طور اتومات پابلیش میشد!
به‌هرحال دست همه اونایی که در این دو، سه هفته جویای احوالم بودن درد نکنه. یه کم هم دلخورم از اونایی که اصلا نفهمیدن من نیستم، ولی جای ناراحتی نیست، اینترنت همینه، بی‌خبر میای و بی سر و صدا محو میشی...
:)

اسامی التقاطی- با لهجه تهرونی

رضا کیونیون!
پینوشت: یارو می خواسته بره تهران، دوستاش میگن برای اینکه لهجه‌ات تهرانی بشه، هر کلمه‌ای که توش «آ» داشت بگو «او». نان میشه نون، تهران میشه تهرون، میدان میشه میدون و... یارو می‌خواسته به تاکسی آدرس بده میگه: دودوش خیوبون لوله زور می‌خوره؟!

تو خواب هم دست از سرم برنمی‌داره

Friday, July 15, 2011

دیشب خواب می‌دیدیم عکس‌های رادیولوژی کلیه‌های بیژن مرتضوی با ایمیل تو نت دست به دست می‌چرخه، بعد تو خواب با خودم گفتم یادم باشه فردا صبح یه پست تو مملکته بزنم که به این موضوع اشاره کنم!

کاچیران به از هیچیران

Thursday, July 14, 2011

دلم برای کارخونه‌های چرخ خیاطی میسوزه که باید کم‌کم ورشکست بشن، چون دخترهای این دوره زمونه احتیاجی به چرخ خیاطی توی جهیزی‌شون ندارن!

تا اطلاع ثانوی

Wednesday, July 13, 2011

چه خبر از محور شمشک به دیزین؟!

خوابیدی؟

Tuesday, July 12, 2011

به زودی تحقیقات نشون خواهد داد که درصد ابتلا به بیماری‌های مغزی در نسل ما بسیار زیاد خواهد بود، از بس که شبها موبایل‌هامون رو می گذاریم زیر بالش‌مون و خوابمون می‌بره...!

دیالوگ زنان خانه دار سرسخت- 1

Monday, July 11, 2011

«ایمان یعنی باور داشتن به چیزهایی که قابل اثبات نیستند.»

Desperate Housewives

طعم دلچسب، انتخاب سامان گلریز

Sunday, July 10, 2011

خوب شد اسمش رو عوض کردن، وگرنه وای به حال سامان گلریز...!

موتور کشون

اگه یه زمانی تو اخبار گفتن که قاتل زنجیره‌ای داره موتورسوار‌های شهر رو می‌کشه، چند درصد احتمال بدین که ممکنه من باشم!

آگهی گودری

Saturday, July 9, 2011

به یک خانم آشنا که قصد آشنایی بیشتر داشته باشد، یا
به یک خانوم غریبه که قصد آشنا شدن داشته باشد، نیازمندیم...

لطفا دست به دست کنین بچسبونین به دیوار!

ژانر خنکا

این بلاگرهایی که تا معروف میشن، نه لایک می‌زنن و نه شر می‌کنن!

شورت کات

Friday, July 8, 2011

باید اعتراف کنم که تا مدتها فکر می‌کردم نافم به داخل بدنم راه داره، انگشتم رو توش نمی‌کردم که دل و روده‌ام درنیاد بیرون!

چه می‌کنه این گوگل

من الان آمادگیش رو دارم که با گوگل و ملحقاتش ازدواج کنم!

پینوشت: نمی دونم چرا اینقدر با کلمه «گولاس» حال می‌کنم؟ اگه همه دنیا یه چیز دیگه صداش کنن، من به گوگل پلاس میگم گولاس. شرمنده!

بابام و سندى

به بابام ميگم: نگاه کنين، سندى و پسرش باهم براى يک دختر آهنگ خوندن، ياد بگيرين!
بابام: سندى که چيزى نيست، هروقت ابى خوند، منم با تو مي‌خونم!

آیا آرمانهای فیس‌بوک همین بود؟

Thursday, July 7, 2011

دو تا خواهر رو می‌شناسم، یکی زرت و زرت از خودش با موبایل عکس می‌گیره می‌ذاره تو فیس‌بوک، اون یکی هم فرت و فرت براش کامنت می‌ذاره که قربونت برم چه خوشگل شدی.
جالبیش اینجاست که اون از اتاق خودشه، این یکی هم از تو اتاق کناری!
جالبتر اینجاست که اینا هرچی بهم میگن، برای من بدبخت ایمیل میشه که فلانی برای بهمانی کامنت گذاشت، اون یکی جوابش رو داد!

نوستال دوران جاهلیت- خودکار

خودکارهای چهاررنگی بود که باید دکمه‌اش رو فشار می‌دادی تا نوک دلخواهت بیاد بیرون. قرمزش صورتی بود و آبیش؛ بنفش! بعد تفریحم این بود که تهش رو می‌کردم تو دهنم، با دندون دکمه‌هاش رو فشار می‌دادم، بعد حواسم نبود دکمه‌اش فنری بود و لبم می‌رفت لای دکمه‌اش!

کپی؟ رایت!‏

Wednesday, July 6, 2011

بلاگها و گودر و فیس‌بوک کم بودن، حالا باید شاهد کپی شدن نوشته‌هام تو گولاس هم باشم!
افرک جان پیگیری کن عزیزم...

شاید این جمعه بگوید

دور نمی‌بینم جمعه‌ای رو که بیان تو خطبه‌های نماز، اعتراضات اسپانیا و پرتغال رو هم به موج بیداری اسلامی ربط بدن!

مايه مباهات

اگه خدا این «شیکم گنده» رو از ما مردهای ایرانی بگیره، دیگه چی برامون می‌مونه که بهش افتخار کنیم؟!

از لحاظ مهاجرت و رفتن و نموندن

Tuesday, July 5, 2011

هرکی نره، خیلی خره... یکیش خودم!

انحراف دماغ

- آقای دکتر فکر کنم انحراف بینی دارم!
+ چرا جانم؟
- چون وقتی تو دستشویی فین می‌کنم، می‌افته توی کاسه توالت...!

خدایا... اینا کین دیگه!؟

Monday, July 4, 2011

زیرنویس می‌کنن: امام موسی کاظم (ع) در کلام مقام معظم رهبری...
واقعا خوش به حال امام موسی (ع) که «ایشون» منت سرش گذاشتن و درباره‌ش حرف زدن!

نظرسنجی درباره سرشماری جدید

به نظرم باید یه سرشماری برای پیدا کردن دخترها و پسرهای مجرد گودر راه بندازم، بلکه بانی خیر بشیم و اینا رو دست به دست بدیم. گودر رو بوی ترشی برداشته!

خارجی‌تر از خارجی‌ها

اینایی که به مایکرو-ویو (مایکرو فر) میگن «مکرو ویو،
اینانیی که به دانلود میگن «دنلود»!

در شبکه جام جم اتفاق افتاد- واقعی

Sunday, July 3, 2011

خانوم مربی آشپزی: ... حالا سینه‌مون رو می‌ذاریم تا گرم بشه...
شجاعی‌مهر دستپاچه: یعنی سینه مرغ رو گرم می‌کنیم...؟!

در محضر ازدواج اتفاق افتاد

عاقد: ...دخترم، پسرم، هیچ‌وقت به همدیگه دروغ نگین...
سه دقیقه بعد:
عاقد: وکیلم؟
همراهیان: عروس رفته گل بچینه!
عاقد: اولین دروغ زندگی!

گوگل + پلاس = گولاس

Saturday, July 2, 2011

گوگل ناقلا صبر کرد تا امتحانا و کنکور ایرانی‌ها تموم بشه، بعد گوگل پلاسش رو راه انداخت!
البته به نظر من اسمش بشه «گولاس» باحالتره، هم کلمه گوگل توشه، هم مثل گودر خونده میشه، هم مثل گیلاسه و هم خنده داره!
امیدوارم فقط به گند نکشونیمش.

پينوشت: هاتف کامنت گذاشته که گولاس به ترکی ميشه «گوش کن» که اونجوری هم بامسما ميشه!

تغییر نام ریزنوشت

به منسابت سالگرد راه‌اندازی اینجا، می‌خوام اسم اینجا رو عوض کنم. چون ماشالا به تعداد انگشتهای دست همه‌مون ریزنوشت توی نت پیدا میشه!
لطفا اسامی پیشنهادی خود را فقط ایمیل کنید:
riznevesht @ g mail
بچه های مملکته بهم میگن «ریزی» خودمم خوشم میاد، شما هم بگین شاید یه چیز بهتر پیدا شد.
منتظرم

نام بامسما

یه بلاگ ارزشی پیدا کردم، اسم زیبایی داره: شق القلم...!

سامسونیک

هنوز هم بچه‌ها برای داشتن «کیف سامسونت»، سعی می‌کنن معدلشون بیست بشه؟

حکومت سوپر اسلامی

Friday, July 1, 2011

برام سواله که آیا ضرر بی‌بی‌سی و من‌وتو بیشتره یا شبکه‌های پورن که زیرنویس فارسی دارن و تازگیها فارسی حرف می‌زنن؟
چرا تو مملکت اسلامی (خیر سر ننه و باباشون) روی اونا پارازیت میندازن ولی روی اینا نمیندازن؟!
لابد شعارشون اینه که حفظ نظام از حفظ اسلام واجب‌تره!

نظر بنده نزدیکتر بود

فاصله‌ها داره بیشتر میشه!؟

پینوشت: تازه پشت اون یکی دو تا پشتی گذاشتن!

تلویزیون رسا

برای اینکه یادمون نره چی به سرمون اومده،اقلا یک روز درمیون نیم ساعت تلویزیون رسا رو یه نگاهی بندازین، خیلی تاثیر داره.

صد رحمت به سیراب شیردون

Thursday, June 30, 2011

اینایی که «سوشی» سفارش میدن، واقعا دوست دارن یا دفعه اولشونه یا جوگیر ميشن؟!

همسطحى اجتماعی

دختره سوار دوچرخه است، پسره با موتور گازی افتاده دنبالش داره متلک میگه!

سعدی، مرد نکونام- 2

Wednesday, June 29, 2011

گر خوبتر از روی تو باغی بودی
پایم همه روزه راه آن پیمودی

چندان کرَمت نیست که خشنود کنی
درویشی از آن باغ؛ به شفتالودی؟!

ناهار شانسی

رفتم خونه میگم چه بوی خوبی! بوی چیه؟
میگه بوی ناهاره!
میگم چی داریم؟
میگه نمیدونم، برای خودم هم سورپرایزه!
میگم یعنی خودت هم نمیدونی چی درست کردی؟!
میگه نه! یه بسته سبزی تو فریزر داشتم، برچسبش کنده شده بود، انداختم تو زودپز یخش باز بشه، ببینم امروز ناهار قرمه‌سبزی داریم یا خورش آلو اسفناج!

صندوق بازیافت صدقات

این پولهایی که تو صندوق صدقاته، بیشترش صدقه نیست. یا اسکناسیه که فرسوده شده و صاحبش ازش حالش به هم می‌خورده، یا پول خوردیه که صاحبش دوست نداشته تو جیبش جیرینگ جیرینگ کنه!

دبلیو دبلیو دبلیو نقطه

Tuesday, June 28, 2011

مجریان تلویزیونی، به خدا لازم نیست تو آدرس‌های اینترنتی که اعلام می‌کنین، سه تا دبلیو و نقطه‌ی اولش رو بگین. همون آدرس خالی رو که بگین مردم می‌فهمن چیکار کنن!

نوستال کابوس پنکه

یعنی قدیمیها عقلشون نمی‌رسید که فاصله بین میله‌های پنکه رو کمتر کنن تا انگشت نره لای پره‌ها و من با این سن دیگه از پنکه نترسم؟!

لابد اونجا هواش بهتره

Monday, June 27, 2011

تحقیقات نشون داده که یکی از تفریحات مردان ایرانی در ظهرهای تابستان، رفتن بالای پشت‌بام و سرویس کردن کولرهاست!

پیام من به اعتصاب‌کنندگان

حالا که تو این مملکت هیجده تا مرد پیدا شده که با اعتقاد به آرمانشون یه تصمیم جانانه گرفتن، چرا اصرار داریم که از سر حرفشون بیان پایین؟ وقتی من (دقیقا خودم رو میگم، به تریج قبای شما مبارزان جان برکف جنبش سبز برنخوره!) اینقدر جربزه (با عرض معذرت، بخونین تخم) ندارم که برم تو خیابون و حرفم رو فریاد بزنم، چرا می خوام این هیجده نفر ساکت بشن؟
دلیرمردان عزیزی که اعتصاب غذا کردین، به اعتصابتون ادامه بدین، به حرف ما هم گوش نکنید. در این زمانه‌ای که ما هیچ کاری برای نشون دادن اعتراض‌مون نمی‌کنیم، اقلا شما جور ما رو بکشید و بگذارین ما زیر بار خجالت مردانگی شما له بشیم و اسم شما به عنوان اسطوره‌های ایران در تاریخ ثبت بشه...

پینوشت 0: من با ایمان به هدفم انتخاب کرده بودم که برم باتوم بخورم، این عده هم با ایمان به هدفشون انتخاب کردن لب به غذا نزنن.

پینوشت 1: شعار می دادیم «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت میشه»، صد و سی روز گذشته و آب از آب تکون نخورده.

پینوشت 2: اخبار می‌گفت معترضین سوری این جمعه «مانند جمعه‌های دیگر» در خیابانها به اعتراض پرداختند. سه تا سه‌شنبه رفتیم تو خیابون، که یکیش شب چهارشنبه سوری بود، عید شد و سرگرم دید و بازدید شدیم و بادمون (باد خودم رو میگم، به باد شما برنخوره!) خوابید.

پینوشت 3: امیدوارم این نوشته من به لیدرهای فکری جنبش سبز که این موج «اعتراض به اعتصاب کنندگان» رو راه انداختن بر نخوره، و امیدوارم ایشون بتونن از توی امریکا و انگلستان و فرانسه و ... به رهبری جنبش سبز به نحو احسن ادامه بدن!

صفا

خوشا به حالش...
عجب صفایی دارد...
علی مصفا...
!

با آستین کوتاه له‌له می‌زنیم

از صمیم قلب برای خانومایی که مجبورن توی این هوا روسری یا مقنعه یا حتی چادر سرشون کنن، آرزوی صبر می‌کنم و دلم عمیقا براشون می‌سوزه...

دیالوگ کاری نداری؟

آرزو به دلم موند یک بار بهت بگم «کاری نداری؟» بگی «نه»‏!

دکتر نیما به همسرش، ساختمان پزشکان

متاسفانه بهترین وقت خریده

Sunday, June 26, 2011

ممکنه نامردی باشه، ولی اگه تا مدتها قصد خرید ندارین، سعی کنین الان چیزی رو که ممکنه لازمتون بشه، بخرین. متاسفانه از بس اوضاع بازار خرابه، فروشنده‌ها ناچارن که با ضرر هم شده بفروشن. از خونه گرفته تا کفش.
شلوار دیدم مدتها قیمت زده بود چهل و پنج، دل رو یکدل کردم رفتم بخرم، یک کلمه گفتم آخرش چند؟ گفت بیست تومن! هیجده خریدم اومدم بیرون، تا دم در بدرقه‌ام کرد!

خوش به حال غیرت ما

خانواده ابولفضل قدیانی گفتن که ایشون به‌خاطر بیماری قلبی حتی قادر به روزه گرفتن نبوده، حالا اعتصاب غذا کرده...

دیالوگ، زندگى ماهى‌وار

«زندگى مثل ماهى خوردنه: تا مياى ازش لذت ببرى، تيغش ميره تو گلوت!»

سایمبول ریتویچ

در کتابفروشی اتفاق افتاد

Saturday, June 25, 2011

آقا؛ شاخ ِ پیمان هوشمندزاده دراومد؟ ... چاپ جدیدش البته...!

غلط کردیم! خوب شد؟

در جواب اینایی که میگن «خودتون انقلاب کردین، حالا هم هر بلایی سرتون میاد حقتونه» چی باید بگیم که رکیک نباشه؟!

گیهان و خوانندگان، پیام بودار

Friday, June 24, 2011

مرگ بر سران فتنه و جریان انحرافی. لطفا مصاحبه‌ای هم با سارینا فرهادی ِ عزیزم داشته باشید.

با تشکر، پدرام 18 ساله از کرج

ورود آقایان ممنوع

باید اعتراف کنم از این فیلم خیلی خوشم اومد. فیلم روان و سرراستی که از یک داستان پیش پاافتاده و فیلمنامه محکمی درست شده بود. با کارگردانی عالی و بازی‌های محشر.
همون چیزی بود که احتیاج داشتم، در برابر تلخی «جدایی نادر از سیمین»، خیلی بهم حال داد. همه بازیگرها از رضا عطاران ( که عشق منه) تا پگاه که خیلی خوب شده بود و حتی علی صادقی هم با حضور دو سه دقیقه‌ایش به نظرم بهترین بازی این چند سال رو داشت. مانی حقیقی هم محشر بود، به قول بچه‌ها جورج کلونی ایران! (مطمئنا اگه امکانش بود، عاشق اینم می‌شدم!)
کیف کردم از این فیلم. دمت گرم آقای رامبد جوان که یه حال اساسی بهمون دادی.

سعدی، مرد نکونام- 1

حریف؛ عمر به‌سر برده در فسوق و فجور
به وقت مرگ، پشیمان همی‌خورد سوگند:‏

«که توبه کردم و دیگر گنه نخواهم کرد»
تو خود دگر نتوانی، به ریش خود مخند!

گشت ارشاد ِ همجنس‌گرای ِ هیز ِ نکبت

Thursday, June 23, 2011

خانومهای پاچه ورمالیده‌ی گشت ارشاد جلوی یکی از دخترهای فامیل رو گرفتن، گفته من که مشکلی ندارم! گفتن: خانومی؛ ما که زنیم با دیدن صورت زیبات تحت تاثیر قرار می‌گیریم، چه برسه به مردها. بهتر نیست روبنده بزنی...؟ شوهرش دستشو کشیده برده!

واقعی، کور بشم اگه دروغ بگم!

رادیوی خاله زنکی

«خواهر زن ِ بلر گفت فلان و بهمان ...»

اخبار رادیو، واقعی

چقدر خبر مهمیه و چقدر حرفه‌ای تنظیم شده! آدم فکر می کنه مهین خانوم داره به شهین خانوم گزارش میده!

بابام و هندوانه

بابای شما هم وقتی ظرف هندونه رو بهش تعارف می‌کنن، می‌گرده و گوشه‌های سفيد هندونه رو انتخاب می‌کنه و اگه بکشنش هم قسمت‌های قرمز وسط هندونه رو برنمی‌داره و برای بقيه می‌ذاره؟

چشم باباش روشن

Wednesday, June 22, 2011

پسره تو مسابقه رقص تی‌وی پرشیا تقدیرنامه گرفته، مجری ازش پرسید می‌خوای اینو چیکار کنی؟ پسره: می خوام تقدیمش کنم به مامانم و خواهرم که بهترین مشوق‌هام تو رقص بودن...!

در فیتیله اتفاق افتاد

عمو فیتیله‌ایها دارن درباره شیر مادر حرف می‌زنن. یکی مثلا کارشناسه میگه: بعضی مادرها به‌خاطر حفظ اندامشون، به بچه‌شون شیر خشک میدن...
برنامه زنده است و همه خنده‌شون میگیره. چند دقیقه بعد، یکی دیگه که مثلا بچه است و شیرخشک می‌خوره، میاد پشت میکروفن کارشناس و میگه: آقا ما شیرخشک خوردیم، ولی مامانمون صدو بیست کیلو وزنشه!
جمعیت منفجر میشن!

FACEBOOK vs Gooder

یکی از تهوعات فیس‌بوک اینه که نود درصد مردمش پینگلیش می نویسن. برعکس گودر که همه فارسی می‌نویسیم!

خرداد را تیر خورد

Tuesday, June 21, 2011

حالا که خرداد تموم شد می‌تونیم یه نفس راحت بکشیم؟

برادران شیردل

محمدرضا خاتمی،رای اول مردم تهران کجاست؟ چرا صداش درنمیاد؟ این که دیگه زده روی دست داداشش از جربزه و جرات!

سوژه این هفته گودر: تجاوز گروهی

باز به مرحله‌ای رسیدیم که می‌بینیم یک خبر دردناک، سوژه خنده‌هامون توی نت شده...

به آبمون هم کار داره

«افتتاح این سدها تاثیر بسیار خوبی بر روی آب کشاورزان گذاشته که می‌تونن آبشون رو برای کارهاشون تنظیم و مدیریت کنن...»

ریاست محترم جمهور، مراسم افتتاح دو سد زنجان، زنده و واقعی

از بس آنلاینه، شبیه روبات شده؟

اسمایلی وحید آنلاین وقتی داره از خنده غش و ضعف می‌کنه:

:)

اسامى التقاطى- يعنى چى

فاميل يکى از دست‌اندرکارن سريال‌هاى تلويزيون خيلى برام عجيبه، تلفظ درستش رو نمى‌دونم: کردبچه!

امامان زندانی

Monday, June 20, 2011

«دادستان تهران به من گفت که الان در همین زندان اوین، چهل و هفت تا امام زمان داریم!»

صفار هرندی، به سوی ظهور

آقا هل نده، به همه میرسه

محبوب‌ترین غذایی که در مراسم عروسی ایرانی‌ها سر میز سلف سرویس؛ سرو میشه: مخلوطی از پلو ژیگو فسنجون ژله سالاد ، به طوری که چیزی از آن قابل تشخیص نباشد!

اما احساسی که من دارم

نمی‌تونم رذالت و خباثت خودم رو در حالیکه شماها درس و امتحان دارین و مشغول پشتک دو وارو روی جزوه‌ها هستین و هی میرین حموم که وقت تلف کنین و ویرتون می‌گیره ظرف بشورین و یاد عشق اولتون می‌افتین و دائم خوابتون می‌گیره و... ولی من دارم چای می‌نوشم و گودر می‌کنم و سریال می‌بینم و سر موقع می خوابم و عصر میرم بیرون ولگردی و شب میام داخل وبگردی و... پنهان کنم!
دلم براتون می‌سوزه... یوهاهاهاها!

کل‌کل جوانمردانه

هوا خیلی گرم بود. سوار تاکسی شدم، سه نفر دیگه هم سوار شدن و ماشین راه افتاد. مرد مسن به راننده گفت یه مقداری اضافه میدم، میشه کولر ماشین رو روشن کنی؟ خانوم کناریم گفت منم کرایه رو بیشتر میدم، اگه ممکنه کولر رو بزنین. راننده کولر رو روشن کرد و گفت: امروز همه‌تون کولر رو مهمون من باشین!

بابام و دماغ‌هاى تلويزيونى

Sunday, June 19, 2011

من درحالى که چشمم افتاده به دماغ مادر شوهر ستايش: يعنى زمان جنگ و اول انقلاب هم عمل دماغ مد بوده؟
بابام: وقتى هزار و چهارصد سال پيش زن‌هاى مختار دماغشون رو عمل مى‌کردن، بيست سال پيش که چيزى نيست!

نوستال دوران جاهلیت- ساتورنن

«ساتورنن» (ساتورمن؟) یادتونه؟ جوجه اردک واقعیه که روش صدا گذاشته بودن، با خرگوش و اينا دوست بود...!

پختش خیلی سخته؟

هنوز نمی‌تونم قبول کنم پاشم برم تو یه مغازه، کلی پول بدم و منتظر بشینم تا یه ظرف ماکارونی یا لازانیا بیاره بذاره جلوم!
حالا پیتزا و ساندویچ رو میشه قبول کرد ولی پاستا و لازانیا؟

آره داداش

Saturday, June 18, 2011

فلاشفه آشیایی تشور درشتی اژ شیاشتهای شالم روژ دنیا ابراژ نمی‌کنند...

پروفسور علی‌اکبر ولایتی، شبکه چهار، واقعى، پای منقل، لابد

دیالوگ- چهارده

«شما تو خونه تلویزیون ندارین؟ پس وسایل خونه رو به کدوم طرف می‌چینین؟!»

جویی- فرندز

عاشقانه- قاتلانه

Friday, June 17, 2011

اگه عشق همینه، اگه زندگی اینه...
نمی خوام چشمات دنیا رو ببینه...!

فلانی گولم زد، دست به دلم زد

یه سریالی هست چند تیکه‌اش رو دیدم، چون خانومه شیرازى حرف می‌زنه خوشم میاد. قسمت قبلیش امیر جعفری داشت یه جریانی تعریف می کرد، گفت: فلانی منو گول زد، دست به وسایلم زد و بعد هم دزدیدنم...!
نمی‌دونم این دیالوگ زیرکی نویسنده بود یا امیر جعفری شیطونیش گل کرد! ولی ایول داشت!

بغض

بغض موجود عجيبيه، اگه بترکه یه جور مصیبته و اگه سرجاش بمونه، یه جور دیگه. حتى نميشه قورتش داد...

سطح توقع

Thursday, June 16, 2011

ناتالى زائید و تو نزائیدى...
!

مردم در آخرالزمان

«ای مردم، اگر از یاری حق پای به عقب نمی‌گذاشتید و در توهین به باطل سست نمی‌گشتید، کسی که مثل شما نیست، طمع در زورگویی به شما نداشت. و کسی که امروز بر شما نیرومند شده، قدرت و قوه پیدا نمی‌کرد.»

علی علیه السلام
نهج‌البلاغه، خطبه 166

بابام و روز پدر

دیشب بابام به همه‌مون اسمس داده: از اون جوراب‌های پارسالی نگیرین، به کشش حساسیت دارم!
مجبور شدیم زیرپوش براش بگیریم!

نسل بى دماغان

اگر «نظريه تکامل» رو قبول داشته باشيم، به اين نتيجه مى‌رسيم که با اين روند جراحى‌هاى بینی، تا چند نسل ديگه کلا دماغ از روى صورتها حذف ميشه و به‌جاش دو تا سوراخ باقى مى‌مونه!

روایت نقره‌ای، همشهری داستان

Wednesday, June 15, 2011

روایت «نقره‌ای» نوشته خانم فائزه جمالی، همشهری داستان خرداد، صفحه 41، به شدت توصیه می‌شود، عالیه!

وقتی استاد شادمهر قاط می‌زند

حالا بیا اینجا، بیا اینجا، بیا اینجا... اونجا نه! لامصب!

تبعیض جنسیتی

در مظلومیت ما همین بس که اسم روز خودشون رو گذاشتن «روز زن» که باید به همه مونث‌های اطرافت کادو بدی،
ولی اسم روز ما رو گذاشتن «روز پدر» که فقط به باباهاشون کادو بدن!

حرف حساب

- شیراز خوش گذشت؟
+ مگه شیراز بد هم می‌گذره؟
!

چقدر مودبه، هی معذرت می‌خواد

Tuesday, June 14, 2011

«عذر می‌خوام، ببخشید، معذرت مى‌خوام... من که سیب‌زمینی نیستم که...»

علی دایی، نود، واقعی

هودر

حسین درخشان کسی بود که من رو با بلاگ آشنا کرد. زمانی که سینا مطلبی توی روزنامه «حیات نو» صفحه وبگردی داشت و هودر یه ستون به‌نام «پنجره پشتی» (اگه اشتباه نکنم) داشت. به همین خاطر بهش مدیونم که من رو با این دنیا آشنا کرد. هرچقدر هم با عقایدش (مخصوصا این اواخر) مخالف باشم. هودر معلم من بود. کاش زودتر آزاد بشه.

بچه‌هاى اين زمونه- واقعى

پيرزنه تو کوچه پسره رو خفت کرده و داره نصيحت می‌کنه: چند سالته؟
پسره: سيزده سال...
پيرزنه: من سيزده سالم که بود دو تا بچه داشتم، حالا شماها دارين توپ بازی می‌کنين؟
پسره درحال نيشخند موذيانه: حاج خانوم ما هم دوست داريم بچه داشته باشيم، ولی هنوز کف نکرده...!

همه‌شون لنگه‌ی همن

هفته پیش کواکبیان داشت خودش رو می‌کشت که انتقال تیم به شهرستان غیرقانونیه. این هفته معلوم شد استیل آذین رو برداشته برده شهر خودشون!

مرد واقعی

سالها پیش: یه سریال نشون می دادن که خیلی هم طرفدار داشت. توش یه پسری بود که خیلی دست و پاچلفتی و بچه‌ننه و لوس و احمق بود. به زور زنش دادن و زنه رو بدبخت کرد و طلاق گرفت. بی اغراق همه بیننده‌ها ازش بدشون می‌اومد.
دیروز: همون پسر از توی زندان اوین نامه‌ای رو با اسم خودش امضا کرده که توش شهادت داده «هدی صابر» رو به قتل رسوندن...

زنده باد رامین پرچمی

مصايب پتو

ساعت چهار صبح بیدارمون می‌کردن، باید تختخواب‌مون رو مرتب و آنکادر می‌کردیم و با این برس‌های کف‌دستی روی پشم‌های پتو گل می‌انداختیم! از بس این کار وقتگیر بود، ترجیح می‌دادیم شب روی پتو بخوابیم یا گوشه‌های پتو رو از زیر تشک درنیاریم تا صبح کارمون راحت باشه!

دوران خوش نظام- بشمار سه

فقط خدا از دلش خبر داره

Monday, June 13, 2011

این خانم مهناز افشار که تشریف بردن پیش آمنه و گویا(؟) برای رضایت گرفتن از قصاص چشم در برابر چشم هم تشریف بردن و با خودشون هم عکاس بردن تا همه‌جا پخش بشه، اگر خدای نکرده، خدای نکرده، وقتی میرن آرایشگاه و آرایشگر اشتباهی دم ابروشون رو کوتاه می‌کنه، حاضر میشن جلوی دوربین ظاهر بشن؟ که حالا (خدا کنه دلیلش فقط دلجویى باشه) انتظار دارن آمنه رضایت بده!

سکوت

حمل بر خودستایی نشه، قبول دارین ریدیم؟

نوشته شده در تاریخ 23 خرداد!

پارسال این موقع: 23 خرداد ِ نحس

دیشبش تا صبح نخوابیده بودم، یه چشمم به شبکه خبر بود، یه چشمم به بی‌بی‌سی، یه چشمم به مونیتور... نمی‌تونستم باور کنم که به همین راحتی امیدمون رو دارن می‌سوزونن... اشکم بند نمی‌اومد، هی بیدار میشد و می‌اومد تو اتاق و میگفت چه خبر؟ سریع اشکامو پاک می‌کردم و می‌گفتم هنوز قطعی نشده و ته دلم می‌دونستم که کار تمومه... دلم برای حال و هوای یک ماهی که گذروندیم می‌سوخت، برای ساده بودنم، برای اونایی که به زور مجبورشون کرده بودم اولین رایشون رو به میرحسین بدن، برای آرزوهایی که بر باد رفت، برای خیالاتی که تو سر برای بعد از انتخابات، برای جشن پیروزی، برای استقرار دموکراسی و... می‌پروروندیم می‌سوخت... با صدای اذان صبح، فوری وضو گرفتم و سر جانماز التماس کردم که اقلا به دور دوم بکشونن و ضربه فنی‌مون نکنن... سرم داغ میشد، سینه‌ام تنگ میشد، نفسم بند می‌اومد، چشمام می‌سوخت... نتونستم برم سر کار، یاد شور و شوق شبهای تبلیغات می‌افتادم، هیجان و تجربه‌ای که تا حالا تجربه نکرده بودم... اشکم بند نمی‌اومد... دلم فقط برای از بین رفتن امیدمون می‌سوخت... هنوزم هم دلم برای اون روزنه امیدی که داشتیم و گِل گرفتنش می‌سوزه... بد روزی بود 23 خرداد 88، بدتر از روز قبلش...

لينک اين مطلب که پارسال نوشتم.

توئیتهای 22 خرداد 88، در این لحظه

Sunday, June 12, 2011

«الان تو مسجدم... تیشرت سبز تنم کردم، شش تا تیشرت سبز و یه دونه دستبند سبز دیگه تو صفن... تعرفه رای رو از آقاهه گرفتم... بغل دستیم نوشت آقای دکتر مح*** احم*** خیلی خر است و انداخت تو صندوق... گفتن با خودتون خودکار بیارین... دارم می‌نویسم: میرحسین موسوی، کد 77، تا کردم و انداختم تو صندوق... یادم رفت ازش عکس بگیرم، حیف شد... یه نفس عمیق، نود درصد کسانی که تو این مسجدن به میرحسین رای دادن... خدایا به امید خودت، یا حسین...»

پارسال نوشته بودم.

نوستال کيس

يه زمانى کيس‌ها وقت بالا اومدن بوق مى‌زدن. بعد سيم اسپيکر جلوش رو قطع مى‌کرديم تا بابامون نفهمه که نصفه شب کامپيوتر روشن کرديم!

ماشالاه به پليس‌مون که اينقدر وحشيه

Saturday, June 11, 2011

به جرات مى‌تونم بگم خوشحال‌ترين نفرهايى که بعد از برد پرسپوليس ديدم، چلنگر بود و پليس وظيفه‌هايى که داشتن از بازيکنان امضا مى‌گرفتن! با اون قتل و غارتى که پليسها کردن... ديدين چه‌جورى ريختن روى اون بدبختى که وارد زمين شده بود و با لگد زدن تو سر و صورتش؟

دایی جنه

جریان انحرافی باعث شد یادمون بره که یه زمانی علی دایی هم دست به دامن جن و طلسم واینا میشد!

هرچی عوض داره

و چه بسیار دختران انی که در کودکی محل سگشان نمی‌گذاشتیم و وقتی بزرگ شدند، دافات شکیلی شدند که محل سگمان نمی‌گذارند!

حذف به قرینه مادی-معنوی

Friday, June 10, 2011

عشق را در پستوی خانه باید کرد... نهان!

ما صرفه‌جویی می‌کنیم تا دنیا بتواند مصرف کند

شرکت گاز تبلیغ ساخته با این مضمون: «با مصرف بهینه گاز هم در هزینه گاز مصرفی خود صرفه‌جویی می‌کنید و هم باعث افزایش صادرات گاز به کشورهای همسایه می‌شوید که این امر باعث ورود ارز به کشور و اشتغالزایی بیشتر می‌شود.»

یاد هند افتادم که مدتهاست داره نفت ایران رو میمکه و یک قرون (یک روپیه) هم تا حالا ننداخته کف دستشون!

ما هم که خواب...!

من وارث پرينتر مورفى‌ام

پرينترى دارم که وقتى صفحه وبى رو مى‌خونم، يهو شروع مى‌کنه به پرينت گرفتن ازش. ولى وقتى بايد فردا صبح متنى رو به جايى برسونم، سه هزار بار پرينت مى‌زنم ولى يک بار هم کار نمى‌کنه و بايد نصفه شبى ببرم تايپ و تکثير!

در سریال ساختمان پزشکان اتفاق افتاد- واقعی

Thursday, June 9, 2011

منشی رو به پزشک: اگه رییس دفتر رییس جمهور ونزوئلا تصادف کنه، رو قیمت سکه تاثیر می‌ذاره؟ ... آخه رییس دفتر رییس جمهور خیلی مهمه، رو همه چیز هی تاثیر می‌ذاره!

اعتیاد و گشادی همزمان

ایستک با شیشه می‌خوردم، تموم که شد شيشه رو گذاشتم روی میز، اتفاقی جلوی مانیتور قرار گرفت. دو ساعت تمام گودر می‌کردم درحالیکه قسمتی از صفحه نمایش رو نمی‌دیدم و گردنم رو کج می‌کردم، ولی شیشه رو برنداشتم!

برهان قاطر

- چرا بيدارم نکردى؟
+ چون خواب بودى...
!

صرفا جهت يادآوری به متدينين

Wednesday, June 8, 2011

اولین شب جمعه ماه رجب، شب آرزوهاست (لیلة الرغائب). اگه اهلش هستین، اعمال مخصوصى داره، ولى مهمتر از همه: دعا فراموش نشود.
مخصوصا برای: برقراری صلح در دنیا و ایران، باز شدن گره از کار گرفتاران، شفای مریضها، سلامتی مسافرها، کار پیدا کردن بیکاران، بچه‌دار شدن بی‌بچه‌ها، آمرزش درگذشتگان، برآورده شدن حاجات مشروعه حاجتمندان، عاقبت به خیر شدن جوانها، ادای دین قرضمندان، آزادی اسرا، سلامتی پدر و مادرها، سامان گرفتن وضع اقتصادی و... توبه.
من رو هم از دعای خیر فراموش نکنین
(یاد فرزاد حسنی به‌خیر که برای اولین بار این شب رو رسانه‌ای کرد!)

برتر از شير سماور

یکی از مهیج‌ترین تشویق‌های استادیومی: آفرین آفرین تیم امید... آفرین آفرین تیم امید...!

زندگی روزمره

سالهاست که فنچ‌ها درون قفس زاد و ولد می‌کنند. در ِ قفس که باز شود، فرار نمی‌کنند. اگر هم فرار کنند، در هوای آزاد یا از گرسنگی می‌میرند یا شکار کلاغ می‌شوند...

درخواست لينک

Tuesday, June 7, 2011

کسى سايت يا بلاگى رو مى‌شناسه که روزشمار اتفاقات جنبش سبز رو به‌صورت جامع و کامل از آغاز تا امروز داشته باشه؟ لطفا آدرس رو در خود بلاگ کامنت بذارين.

جهنم سلاخان

فکر کنم تو جهنم يه طبقه مخصوص باشه براى «جراحان زيبايى» که ريدن تو دماغ ملت!

انواع مغالطات‌ها

يک نوع مغالطه هم هست به نام «مغالطه‌‌ى تفمال-چسمال». در اين نوع مغالطه نماينده اراک سعى مى‌کنه بگه غلط کردم و مى‌دونيم اشتباه کرديم، ولى از بس يکدنده است، نميگه و اجازه ميده تا فردوسى‌پور لهش کنه و صداش درنمياد!

گودرینگ

خاصيت گودر اینه که ریدینگ و رایتینگ‌مون خوب شده ولی لیسنینگ و اسپیکینگ‌مون، ریدمون!

نمی‌دونستم چی بگم

Monday, June 6, 2011

وسط بحث سوار تاکسی شدم. پیرمرد جلویی داشت می‌گفت: آره، خدا رحمتش کنه، هم اون رژیم تو زندان بود، هم این رژیم...
راننده که مسن بود گفت: ولی بالاخره به حقش رسید، من که ازشون نمی‌گذرم... اگه این نهضت آزادی و ملی-مذهبی‌ها نبودن، الان این حال و روز رو نداشتیم... اونا بودن که این انقلاب رو شروع کردن...
دهنم بسته شده بود، به بهانه حرف زدن با موبایل، حواسم رو پرت کردم!

بهشت فشن شو

فکر کنم در روايات آمده که حوری‌های بهشتی موهاشون فر داره، اسمشون نگاره، دماغشون عملی نيست، قوز نمی‌کنن، عينک دودی‌شون رو بالای سرشون می‌ذارن، سيم هدفون آيپادشون دور گردنشونه، پیرهن مردونه تنشون می‌کنن که دو تا دکمه بالاش بازه، با شلوارک جین که دمپاش ريش-ريشه...

خدايا قسمت‌مون کن...!

چارتایش

Sunday, June 5, 2011

این روزها که خبرهای بد محاصره‌مون کردن، شنیدن یک خبر خوب فرهنگی- هنری می‌تونه حالمون رو جا بیاره: فصل دوم ستایش ساخته می‌شود.

پینوشت: اهعئوق!

بیخود بهش نمیگن وُعا

کارشناس صداى آمريکا داره از ناصر حجازی تعریف می‌کنه، یک درمیون علی پروین رو خراب میکنه! چه ربطی داره خوب؟ حجازی جنتلمن بود و علی پروین لوطی‌منش. مثل اینکه کیارستمی رو با کیمیایی مقایسه کنیم!

کنترل رانى

تحقيقات نشون داده که نود درصد کنترل‌هاى لوازم صوتى و تصويرى، بايد زور بالاى سرشون باشه و محکم کوبيدشون به ران پا، تا کار کنن!

پارسال یادته؟

Saturday, June 4, 2011

مخلص آقای رئیس هم هستیم... نوبت شما هم می​شود... من همه شما را دوست دارم و نوکر همه شما هم هستم... شما نه، نه، من حمال شمام... بله، کلفت شما هم هستم...

ان در مرقد، سطح سخنرانى

حق دارن از مدرسه متنفر باشن

دلم براى دختر مدرسه‌اى هايى ميسوزه که روپوش‌هاشون شبيه لباس فرم نظافتچى‌هاى بيمارستانه!

ماه خرداد؛ پیرم می‌کند

بايد افتخار کنم که متولد خردادم يا خجالت بکشم؟!

صحنه را دیدید؟

Friday, June 3, 2011

یکی از جذاب‌ترین صحنه‌های بازی‌های اخیر پرسپولیس، کون گنده‌ی علی داییه! مجبورش می‌کنن با اون شیکم و باسن، لباس‌های تنگ بپوشه؟

دیالوگ- مادرانه

«مادرها مثل دکترهای اورژانسند، مرخصی ندارند!»

هاله

Thursday, June 2, 2011

علت مرگ نه پنجه بکس بوده، نه مشت، نه کتک، نه لگد، نه پارگى طحال، نه لای در موندن، نه سکته، نه... دق کرد...

دود و کنده

حکومت «مقتدری» که از تجمع چند تا پیرمرد و پیرزن که حزب‌شون منحل شده و برای تشییع جنازه اومدن، مثل سگ می‌ترسه...

حکومت عدل

«از نفرين مظلوم بترسيد اگر چه كافر باشد، زيرا در برابر نفرين مظلوم پرده و مانعى نيست.»

پيامبر (ص)، نهج الفصاحه، ح 48

گيدورا اوه اوه

Tuesday, May 31, 2011

با انفجار نيروگاه هسته‌اى فوکوشيما، بايد منتظر تولد نسل جديد گودزيلا در سينماى ژاپن باشيم!

حرف بزن، سبک میشی

باید توی رختخواب، قبل از خواب صحبت کرد.سبک میشی. حالا یا با همسرت، یا با تلفن، یا با خودت، یا با خدات...!

ورزش کنيد، ورزش خوب است

Monday, May 30, 2011

فاميل ورزشکارى داريم که تو جوانى عضو تيم ملى بوده و بچه‌هاش هم ورزشکارن. از بچگى بابام اينا رو مى‌زد تو سرم که ببين چقدر خوبه، اينا خانواده سالمى هستن و ياد بگير و هيچوقت مريض نميشن و ...
زمستون خبر دادن که خانوادگى بر اثر گازگرفتگى مسموم شدن و خوشبختانه نمردن! چند روز پيش هم شنيديم که خونه بغلى‌شون گودبردارى کرده و اينا سر سفره ناهار ديوار خراب شده رو سرشون!
بعد ياد مرحوم ناصر حجازى افتادم که ورزشکار بود و از سرطان ريه فوت کرد!

تف‌های حاوی جنین

باید اعتراف کنم دوران کودکی فکرم دائم مشغول این بود که در فیلم‌ها چگونه زن و مرد با بوسیدن یکدیگر، بچه‌دار می‌شوند؟

به‌به فرفر

Sunday, May 29, 2011

یکی از احکام فقه ِ گودری من: لایک با آواتار مو فرفری، دو برابر لایک با موهای لخت حساب میشه!

قهوه زهرماری

آیا هنوز کسی «قهوه تلخ» رو دنبال می‌کنه و اگه میکنه، آیا باهاش می‌خنده و ازش لذت می‌بره؟!

استراتژی خرکردن

نسلی بودیم که وقتی معلمها گند می‌زدن و ما اشکال می‌گرفتیم، می‌گفتن از عمد اشتباه گفتن تا ببینن حواسمون هست یا نه؟ و ما هم باور می‌کردیم!

تفریحات سالم و عرزشی

Saturday, May 28, 2011

لطيفه نگو مومن...
!

چاق پررو

این چاق‌هایی که نه تنها خجالتی نیستن، بلکه خیلی هم پرروان و اگه صندلی جلوی تاکسی نشسته باشی بلندت می‌کنن که خودشون بشینن و اگه عقب باشی میان نصف کونشون رو می‌ذارن روت، یه معذرتخواهی خشک و خالی هم نمی‌کنن!

یه مارک که بهش جنس آويزونه

آیا برندهای معروف، مارک‌هاشون رو به همین بزرگی روی اجناسشون می‌چسبونن؟ کیف خریده به گفته خودش مارکدار، روش اندازه کله‌ی خر نوشته کریستین دیور!

مجرم نیست، مریض است

Friday, May 27, 2011

روی سخن من با مادرانی است که فرزندانی دارند که از شیطنت دست جن را از پشت بسته‌اند! قصد توهین ندارم، ولی کافیست برای یک بار هم شده به این فکر کنید که کودکتان «بیش فعال» است و بیمار، مراجعه به پزشک چیزی از شایستگی‌ها و برازندگی‌ها و استعدادهای دلبند شما کم نمی‌کند!

اگه خدا نخواد کسى عزيز بشه

خيلى‌ها رييس جمهور مى‌شن که عزيز بشن (نقل به مضمون) «و خيلى‌ها هم با همين رييس جمهورى ذليل ميشن...»

قرائتى- ديشب، واقعى

ديگه کسى از اينا مونده که چيزى بار رياست محترم جمهورشون نکنه!؟

فیس بوک و افشای رازهای خانوادگی

دختره مثلا اسمش تو فیس‌بوک «نانازبلا جیگرطلای ایرانی» هست، بعد تو اون ستون کناری نوشته مثلا سکینه و رقیه بلوت‌آبادی خواهراشن، غضنفر و سلیمون بلوت‌آبادی داداشاش!

عکس‌های گلشیفته فراهانی با کت و شلوار

Thursday, May 26, 2011

حالا خوبه کت و شلوار تنشه و از بس شر کردین خفه‌مون کردین، اگه عکس با بیکینی بود چی به سرمون می‌آوردین!؟

بهشون عادت کرده بوديم

نور هم تموم شد...!

برای بزرگیش خوبه

اعتقاد راسخ دارم مبنی بر اینکه بچه از اوان خردسالی باید تعداد متنابهی فحش رکیک و آبدار از باباش یاد بگیره!

خوشبختی یعنی...- 22

Wednesday, May 25, 2011

باران...

ديالوگ- عشق اول و آخر

هیچ عشقی نمی‌تواند جایگزین عشق اول شود، حتی عشق آخر...

سايمبل ريتويچ

به بابام اسمس نمی‌زنم، چه برسه به تلویزیون

Tuesday, May 24, 2011

باید اعتراف کنم اسمس دیشب نود رو به خاطر خود عادل فرستادم تا سرش رو پیش بقیه بالا بگیره و بگه من رکورددار اسمس در ایرانم و اينکه خانواده ناصر حجازی بدونن در غمشون شريکيم. وگرنه به نظرم دعا برای شادی روح ناصر خان خیلی مفیدتر بود از پول سه تا اسمسی که فرستادم و رفت تو جیب دولت!

مادرا همه یه شکلن... شکل فرشته‌ها

راننده تاکسی خانوم بود. دستکش دستش بود و شلاقی رانندگی می‌کرد. اگه جلوش می‌پیچیدن، تلافی می‌کرد و حالشون رو می‌گرفت. چراغ سبز بود که یه بچه مدرسه‌ای پرید وسط خیابون. محکم زد رو ترمز. منتظر بودم فحش بده. به بچه راه داد و بهش خندید. همینطور با چشماش بچه رو دنبال کرد که به سلامت از خیابون رد شد، بعد راه افتاد.
مهر مادری هیچ‌جور کمرنگ نمیشه...

ننه روزت مبارک

«بهشت زیر لِنگ ننه‌هاست»

پشت‌نویسی نیسان آبی!

گیهان و خوانندگان- عذرخواهی

Monday, May 23, 2011

می خواستم از این طریق به آن آقای سران فتنه‌ای که گفته «مردم از نظام عذرخواهی کنند» اعلام کنم من به عنوان یک بسیجی جان بر کف به هیچ عنوان عذرخواهی این سبزک‌های ملعون را نمی‌پذیرم. زحمت بیهوده نکشند.

عین قاف، از پیش دانشگاهی کاف

دوم خرداد 76

از دو روز پیش تا ساعت هشت صبح امروز تو ستاد بودیم. دیوونه شدیم از بس ای ایران و یار دبستانی رو با صدای بلند پخش کردیم! نصفه شب چند تا از بچه‌های انصار حزب‌الله اومده بودن تهدید و مسخره کردن. امروز ستاد تعطیل بود. با بچه‌ها قرار گذاشته بودیم هرکی رای داد بیاد ستاد. کرکره‌ها پایین بود و همه داخل جمع شده بودیم. ناهار عدس پلو برامون آوردن. از گلومون پایین نمی‌رفت. چند نفری اومدن با التماس پوستر و عکس خاتمی رو می‌خواستن. یواشکی از زیر کرکره دادیم بهشون. یه پیرزنی عکس خاتمی رو گرفت و بوسید و گذاشت لای قرآن تو کیفش. دیروز هم یه پیرمردی با نوه‌اش اومده بود، پوستر خاتمی رو داد به نوه‌اش بچسبونه به پشت ویلچرش. چشممون به تلویزیون، منتظر خبرها بودیم...

دوپهلو

ما به خرداد پر از «گیلاس» عادت داریم...

يا حتی سيب‌زمينی، گلابی، برگ چغندر و...!

عقب و جلومون یکی شده

راننده تاکسی به راننده جلویی: آقا یه ذره برو جلو، ما رد شیم...
مسافر به راننده تاکسی: داداش من، از بس مردم رو «عقب و جلو کردن»، با یه ذره کار راه نمی‌افته...!

با آرزوی سلامتی برای ناصرخان

دلم برای ناصر حجازی می‌سوزه که چه جوری دارن ازش سواستفاده می‌کنن...
و یه حس بدبینانه‌ای بهم میگه نصف اینایی که میرن دم در بیمارستان، به این امید میرن که آدم معروفا رو ببینن!

پينوشت: خدا رحمتش کنه...

نوستال گودر

Sunday, May 22, 2011

باید اعتراف کنم که دلم برای اون گودری تنگ شده که نصفش عکس نی‌نی و گربه بود و نصفش چس‌ناله‌های عاشقانه. نه این گودری که نصفش حرف رکیکه و نصف ديگه‌ش تحلیل‌های تخمی-تخیلی!

خردآه

فرارسیدن «خرداد پر از حادثه» را به تمامی دوستان و دشمنان تبریک عرض می‌نمایم!

آدم فحش کم میاره

Saturday, May 21, 2011

زمان انتخابات مجلس رو نمی‌دونه، بعد از داخل آمریکا اطلاع دقیق داره که بن لادن مدتها مریض بوده و بعد کشتنش!

پینوشت: اینو نمی‌گفتم حناق می‌گرفتم

ملت نازی که ما هستیم

پس بیایید بفهمیم که:
بحث «مخالفت با قصاص» با بحث «اجبار قربانی به بخشش مجرم» فرق داره،
بحث «نفرت از اعدام» با بحث «دفاع از سرقت مسلحانه» فرق داره،
بحث «انتقاد از خاتمی» با بحث «فحش دادن به خاتمی» فرق داره،
بحث «آزادی بیان» با بحث «تمسخر و توهين» فرق داره...
هر وقت اینا رو یاد گرفتیم (خودم رو می‌گم، باز رگ گردنت ورقلمبیده نشه!) بعد ادعامون فلان‌جای فلان چیز رو فلان کنه!

الحق جوجه

«اکبر جوجه» که کارش گرفت اومدن از روش «اصغر جوجه» زدن! رفته بودیم یه جا به هوای «اکبر جوجه»، غذاش خیلی هم خوشمزه بود، اومدیم بیرون دیدیم اسمش «الپر جوجه» بوده، سرکش الف رو بزرگ گذاشته بود که اکبر خونده بشه! ایرانی‌هایی که ما هستیم!

در مسابقه رادیویی صبح جمعه اتفاق افتاد- واقعی

Friday, May 20, 2011

(جوابها باید با «د» شروع بشه)

مجری: اسم دخترتون رو چی‌می‌گذارین؟
شرکت‌کننده: دریا
مجری: اونجوری که شوهرش غرق میشه...!

پنگول

سر سفره درحال خاراندن پشت، به طرز چندش‌آوری: کس نخارد پشت من، جز قاشق و چنگال من...!

جنبش یتیم

Thursday, May 19, 2011

دوست دارم بدونم اونایی که تا سه ماه پیش می‌گفتن «جنبش احتیاج به رهبر نداره و ما همه رهبریم و میرحسین و کروبی کاره‌ای نیستن و...» الان چی میگن که از وقتی این دو تا رو گرفتن، مثل یتیمچه‌ها دور هم جمع شدیم و داریم به در و دیوار نگاه می‌کنیم و همدیگه رو مسخره می‌کنیم و به خاتمی فحش ميديم؟

بابام و موبایل

سلامتی اون باباهایی که گوشی‌های کهنه بچه‌هاشون رو می‌گیرن و فقط دکمه سبز و قرمز رو می‌شناسن!

منزلت

Wednesday, May 18, 2011

مامانم بازنشسته است، گفتن بیا اداره «کارت منزلت» بگیر. پرسیده حالا این کارت به چه دردی می‌خوره؟ مسولش گفته: اسمش روشه، کارت منزلت، یعنی برو بذار تو «منزلت»!

فرق میرحسین با خاتمی

یه عده باید حرف بزنن تا عزیز بشن، یه عده باید ساکت بشن تا عزیز بمونن.

خواهش می‌کنم تمومش کنین

Tuesday, May 17, 2011

اوائل برام عجیب بود که چرا بقیه کشورهای خاورمیانه در اعتراضاتشون موفق بودن و ما به جایی نرسیدیم و تموم شد. ولی حالا فهمیدم جریان چیه. تو مصر و سوریه و لیبی و... سنی و شیعه و اخوان مسلمين و مسیحی و یهودی و بی‌دین و... کنار هم ایستادن و دارن می‌جنگن، ولی اینجا بعد از یک سال به‌خاطر لج و لجبازی عده‌ای، جنبش سبز داره از هم می‌پاشه. جنبش تجزیه شد به ده‌ها گروهی که کم‌کم داریم می‌افتیم به جون هم، فقط به‌خاطر احترام نگذاشتن به عقايد و مقدسات همدیگه. یاد زمان انتخابات می‌افتم که تا روز قبلش در فرندفید چقدر دوست داشتیم و به‌خاطر مسایل بعد از انتخابات چه تفرقه و دشمنی‌ای بین دوستان ایجاد شد.(الان اینجوری شده، وای به روزی که پیروز بشیم و به قدرت برسیم!)
نه قصد تذکر دارم، نه امر به معروف، نه نهی از منکر، نه دعوا، نه تهدید، نه توهین به آزادی بیان، نه محدود کردن آزادی‌ها، نه... فقط یه خواهش دارم، خواهش می‌کنم این بازی جدید مسخره کردن امامان رو تموم کنین.
با خدا شروع کردین، بعد نوبت پیغمبرها شد و حالا هم امامها، خواهش می‌کنم دیگه تمومش کنین.
دیگه شورش دراومد... فرق شما با اون عرزشی‌هایی که بهمون میگن سبزی و جلبک و ... به میرحسین و کروبی توهین می‌کنن چیه؟ از احمدی‌نژاد و فلانی و بهمانی بدت میاد، خوب بدشون رو بگو، چون ظالمن و همه داریم ظلمشون رو می‌بینیم، چون نه مقدسن و نه پاک. چیکار به امام چندم داری که حتی اسمش رو هم بلد نیستی؟ بگذریم از اینکه با این کار چه خوراک مفتی برای کیهان و بیست و سی و بقیه عرزشی‌های هم‌پالکی‌شون درست می‌کنیم.
مقدسات فرق می کنه. هرکسی مقدساتی داره که براش مهمه (حتی همونهایی که میگن هیچ چیز برامون مهم نیست، باز هم پدر و مادری دارن که براشون مقدسه یا عقیده‌ای دارن که براش احترام قائلن و نمی‌تونن توهین بهشون رو تحمل کنن) فرقی نمی‌کنه امام من باشه یا بودا یا بت یا مسیح.
شاید دلیل این مسخره‌بازی جدید، مقابله با عرزشی‌ها باشه، ولی شما دارین به من و دوستان من که اون عرزشی‌ها رو قبول نداریم ولی برای خودمون مقدساتی داریم؛ هم توهین می‌کنین. شاید فکر می‌کنین اسلامی که اینا میگن، اسلام واقعیه و اینجوری دارین دق دلی‌تون رو سر اسلام خالی می‌کنین؟
روشنفکری و باحال بودن و کول بودن به معنی مسخره کردن هر چیزی که برای عده‌ای مقدسه، نیست.
ازتون خواهش می‌کنم تمومش کنین.

پینوشت: دلم برای اونایی می‌سوزه که جرات نمی‌کنن زیر نت‌های سلبریتی‌های گودر که به مقدساتشون توهین می‌کنن، انتقاد کنن، چون می‌ترسن اونا دیگه آیتم‌هاشون رو شر نکنن و لایک نزنن! ولی برای من مهم نیست که کی بدش میاد و دیگه اینجا رو نمی‌خونه و آنفالو می‌کنه و بهم دری-وری میگه، اعتقاداتی دارم که خیلی بیشتر از این حرفا برام ارزش داره...

بعید نیست در نود اتفاق بیافتد

- این عکس رو بچه‌های دبیرستان فلان برامون فرستادن که با تشتک نوشابه نوشتن نود... عکس بعدی رو سه نفر از دوستداران نود فرستادن که لوگوی برنامه رو با ادرارشون روی برف حک کردن... این هم عکس کودکی خودم هست که هزار و سی و هفت نفر از دوستان از اینترنت سرچ کردن و برامون فرستادن... دست همگی درد نکنه!

رییس‌جمهور احساساتی که شایسته سالاره، نه رفیق‌باز

Monday, May 16, 2011

«از نظر احساسی دوست دارم سی تا وزارتخونه داشته باشیم، تا همه دوستام در کنارم باشن...»!

ریاست محترم جمهور، دیشب، زنده و واقعی

سلام من به آن جوانی که حواسش نیست

ای آقا پسری که امروز تو ماشین بغلی اتوبوس ما، دستت رو گذاشته بودی روی پای دختر کناریت و مشغول بودی و حواست نبود که ارتفاع اتوبوس از ارتفاع پراید بیشتره و همه مسافران اتوبوس می‌تونن توش رو ببینن... یوهو!

افتخار می‌کنم چنین رییس‌جمهور فرهیخته‌ای دارم

«خوشبختانه اصلا سایت و روزنامه نمی‌خونم...»!

ریاست محترم جمهور، امشب، زنده و واقعی

هزاره شاهنامه در گودر

Sunday, May 15, 2011

بسی رنج بردم در این سال سی
که گودر بریند به این پارسی؟!

در نهایت سادگی وحماقت

یکی از بچه‌ها فوق لیسانسه رفته مصاحبه شغلی، ازش پرسیدن اگه فلان سيستم؛ فلان ‌جور بشه چیکار باید بکنیم؟ بدون مکث گفته: نه دیگه اینقدرها هم بلد نیستم!

اسمم رو هرچی دوست دارین بذارین

Saturday, May 14, 2011

من که می دونم الان باز سرم هوار میشین، ولی حرف دلم رو می‌زنم: اگه جای آمنه بودم، خودم با دو تا دست‌های خودم اسید رو می‌چکوندم تو چشماش...

صحنه عجیبی که امروز دیدم

داشتم خبر نماز جمعه رو تو اخبار می‌دیدم، چشمم افتاد به دستهای جنتی که می‌لرزید... نمی دونم از شدت حرصش از دست احمدی‌نژاد بود یا بالاخره داره پیر میشه؟!

استادی بود برای خودش

Friday, May 13, 2011

بچه بودیم، رفته‌بودیم عروسی، خواننده مجلس لهجه داشت، این رو می‌خوند: «چفتر چاچول به سر، های های... وین خبر از من ببر، های های...»!‏
نمی‌دونستم به چاچولش بخندم یا به استفاده زبان‌شناسانه‌اش از کلمه «وین خبر»؟!

خیلی زشته

Thursday, May 12, 2011

تو رو به هر دین و آئین و مذهبی که دارین یا ندارین قسم، وسط حرف طرف مقابل‌تون نپرین!

اعلام نتایج سرشماری اهالی گودر

Wednesday, May 11, 2011

فکر کنم دیگه کسی رای نده، پس رایها را به ترتیب نزولی اعلام می‌کنم:
1- تهران و کرج 530
2- خراسان 171
3- گلستان، مازندران و گیلان 141
4- اصفهان 106
5- هرمزگان، بوشهر و خوزستان 97
6- فارس 78
7- آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل 70
8- سیستان و بلوچستان، کرمان و یزد 41
9- سمنان، قم و مرکزی 39
10- کردستان، کرمانشاه و ایلام 26
11- قزوین، زنجان و همدان 21
12- لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد 11
13- مقیم خارج 65
14- غیر ایرانی 9
15- معلمان 63

توضیح 1- رای‌ها براساس دو فید ریزنوشت محاسبه شدن
توضیح 2- سعی کردم رای باطله نداشته باشه ولی چند تا روبات لایکخور بعضی فیدها رو فله‌ای لایک زدن!
توضیح 3- تهرانیها و شیرازیها به نسبت دفعه قبل خیلی فعال حاضر شدن، برعکس خراسانیها و ترکها
توضیح 4- هرگونه انتقاد و پیشنهادی وارد است
توضیح آخر: ممنون از کسانی که شرکت کردن

بزن عقب ببینم چی شد

شاید یادتون نیاد، بعضی فیلم‌های ویدئویی که کرایه می‌کردیم و صحنه داشت، جاهای صحنه‌ها رو ازبس نفرات قبلی عقب و جلو کرده بودن تا بادقت ببینن، پرش داشت و کیفیت فیلم خراب شده بود!

علاقه گچسارانی

Tuesday, May 10, 2011

نمی‌دونم چرا روی هر در و دیوار و صندلی و جایی که یادگاری‌های نوشته شده‌ی مردم رو می‌بینم، بیشترشون متعلق به هم‌وطنان عزیزی از گچساران هست؟!

موتوری خوب، موتوری مرده است

Monday, May 9, 2011

به نظرم موتورسوارهایی که به قوانین راهنمایی و رانندگی اعتنا نمی‌کنن، غیرمستقیم به خودشون توهین می‌کنن. چون اینجوری نشون می‌دن که «آدم» نیستن و لازم نیست تا به قوانین آدمها عمل کنن!

vitaene c

حس اون یارو که صبح از خواب بیدار میشه می‌بینه خونه‌اش توسط کشتی‌گیرهای سنتی ژاپنی تسخیر شده و باید برای رفتن به مستراح، از لای شیکم و کون و کپل لخت اون خرس‌های گنده ردبشه، محشره!

بویلینگ پوینت

Sunday, May 8, 2011

این روزها بالاترین رکوردی که تونستم بزنم و تلویزیون ملی رو تحمل کنم و فحش رکیک ندم و نزنم ماهواره، 15-16 دقیقه‌است! بیشتر این زمان هم یا رادیو هفت منصور ضابطیان و یا نود عادل رو می‌بینم.

اینجا آزادی بیان بیشتر از آمریکاست

زمانی که جریان بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی خبرساز شد، گفتیم چقدر در آمریکا آزادی بیان زیاده که می‌تونن مسایل ناموسی رییس جمهورشون رو مطرح کنن. غافل از اینکه این روزها در منبر نماز جمعه که سیاسی- عبادی‌ترین تریبون مملکته، مسایل زایمان مادر رهبر و محرمیت زن رییس جمهور و... مطرح میشه و باهاش شوخی می‌کنن!

تست +-18

وسیله تفریح کودکان و بزرگسالان:
الف- جغجغه
ب- جقجقه
ج- هر دو مورد

ذرت و پرت

Saturday, May 7, 2011

خیلی متشخصانه وارد آجیل‌فروشی باکلاس شدم. خواستم بگم «چس فیل» دارین، دیدم بی‌کلاسیه، باید بگم «ذرت بوداده». هول شدم به خانومه گفتم «ذرت چس داده» دارین؟!

اینکه چیزی نیست، بابام رفته بود همین آجیل‌فروشی، گفته بود: آجیل بی‌مغز دارین؟ منظورش «بی‌پوست» بود!

منشی هم منشی‌های قديم

Friday, May 6, 2011

به يک خانم منشی خوش‌برخورد با روابط عمومی بالا، آشنا به کامپيوتر، اينترنت، امور اداری و دفتری، حسابداری، زبان انگليسی، دارای گواهینامه رانندگی، ترجيحا مجرد نيازمنديم.

آگهی روزنامه، واقعی! امر ديگه‌ای باشه؟

گل آفتابگردون هر روز به انتظار دیدن یاره

Thursday, May 5, 2011

برای شما هم آهنگ‌های گروه «آریان»، یادآور دوران عاشقیت نوجوونیه؟...

در جمع دوستان از تایلند برگشته اتفاق افتاد

Wednesday, May 4, 2011

- از وقتی اسکناس‌های ده هزار تومنی رو چاپ کردن، خیلی خوب شده. به‌جای چهل- پنجاه هزار تومن که به دخترهای تایلندی بدیم، ده تومن می‌دیم، تا می‌بینن پنج تا صفر داره کلی هم کیف می‌کنن!
+ ای نامردا، برای همینه که تا می‌گیم ایرانی هستیم، فرار می‌کنن از دستمون؟!

ای نامه که نمی‌روی به سویش

تعرفه پست گرون شده، ديگه همون نامه کاغذی يا کارت‌پستالی که برای نوروز می‌فرستاديم هم تبديل ميشه به ايميل و اسمس و... منقرض میشه. اينا به کنار، کسی به فکر پستچی‌ها هست؟ که کارشون کمتر ميشه، نصفشون تعديل ميشن، حقوقشون کم ميشه و حتی ديگه انعام گيرشون نمياد...

کودک آزاری

Tuesday, May 3, 2011

از سوم دبستان خودم با تاکسی و اتوبوس می‌رفتم مدرسه. پدر و مادرم نه وقتش رو داشتن که منو برسونن و نه پولش رو داشتن که برام سرویس بگیرن. خودم هم خیلی دلم می‌خواست مستقل باشم. مسیرم دور بود ولی با یک خط اتوبوس مستقیم می‌تونستم برم و برگردم.
اوایل سال چهارم بود، چون وسط خط سوار می‌شدم همیشه اتوبوس شلوغ بود و جا برای نشستن نبود، یه مرد سیبیلو (قیافه‌اش هنوز واضح جلوی چشممه) اومد پشت سرم ایستاد. چند لحظه گذشت که دیدم داره دست می‌زنه به پشتم... الان که دارم اینا رو می‌نویسم نفسم دوباره به شماره افتاد...
رفت و آمدم برام کابوس شده بود. صبحها با یک اتوبوس مجبور بودم برم مدرسه و اون کثافت هم همیشه با همون اتوبوس بود... نه جرات داشتم به خانواده‌ام بگم، نه روم میشد تو اتوبوس چیزی بگم چون خیلی درشت هیکل و بدقواره بود و منم نحیف و ریزه، و نه جور دیگه‌ای می‌تونستم برم مدرسه...
بعد از گذشت اینهمه سال، تنها کسی که تو دنیا ازش نمی‌گذرم همون مرد سیبیلوست. بدترین نفرین‌های عمرم رو براش می‌کنم. کسی که کودکی منو با ترس و وحشت گره زد...

یه نت تو گودر خوندم که تصمیم گرفتم این رو بنویسم، وگرنه این موضوع گفتن نداشت. اون کثافت با من کاری نداشت، فقط بهم دست می‌زد ولی کاری کرد که سالها از ترس ِ فردا صبح، شب خوابم نبره...
الان توی کوچه وقتی یه پسربچه یا دختربچه می‌بینم، مسیرم رو ازشون دور می‌کنم و حتی بهشون نگاه نمی‌کنم تا مبادا یه لحظه دلشون بلرزه، تو تاکسی نمی‌ذارم بدنم به بدن دختر یا پسر پهلویی بخوره تا با خودش فکری نکنه، دوست ندارم فکر یه بچه رو پریشون کنم...
بچه‌ها و دخترها مظلوم‌تر و بی‌پناهتر از اونی هستن که حتی تصور آزارشون به ذهنمون برسه، باید هواشون رو تو این جامعه کثیف بیشتر داشته باشیم.

دیالوگ- پانزده

«شاید این سوال بی‌جواب زندگی باشه که: درد زایمان بیشتره یا درد اینکه بزنن تو تخمات؟ چون هیچکس نمی‌تونه هردوش رو امتحان کنه!»

چندلر بینگ

تقدیم به صاحابش

- فرمودین آقا دوماد چه کاره‌ان؟
+ ایشون شب تا صبح تو گودر لایک می‌زنن، صبح تا شب هم تو «روزنامه اسفندیار خان» قلم می‌زنن. وسطاش هم توی مقوله‌های دیگه هستن که در این مقال نمی‌گنجه!

سرشماری معلمان گودر

Monday, May 2, 2011

ضمن عرض تبریک برای روز معلم، بنا به درخواست آقا محسن (یکی از خواننده‌های بلاگ) و به مناسبت این روز؛
لطفا معلمان عزیز، این پست رو لایک و شر کنن!
(رسمی، قراردادی، آزاد، تمام مقاطع و تمام رشته‌ها، حتی مدرسین و اساتید دانشگاه و...)
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!

دو ساعته زنگ می‌زنم، چرا خط مشغول بود؟

از وقتی اینترنت ای‌دی‌اس‌ال اومده، دیگه نمیشه «اشغالی ِ تلفن؛ وقتی مامان و باباها خونه نیستن» رو گردن دایال‌آپ انداخت!

پیغام خصوصی- رویال ودینگ

Sunday, May 1, 2011

نیما اکبرپور، یه زحمتی بکش ببین می‌تونی اسمی، آدرسی، ایمیلی، شماره‌ای چیزی از خواهر زن ویلیام گیر بیاری؟ می‌خوام برسونم دست یه مستحقی که دو سه روزه عاشق شده!

بدت نیاد ها، ولی عروسی رو مهمون یورونیوز بودیم، خیلی بیشتر از بی‌بی‌سی حال داد!

قهرررتتت

خیلی بی‌انصافیم... باید بهش حق بدیم... هرکی شش سال مداوم، همزمان به صورت اسهال و یبوست به مملکت با این عظمت برینه، چند روزی به استراحت احتیاج داره... طفلی با این جثه ریزش!

طرح سرشماری اهالی گودر: فارسی زبانان غیر ایرانی

Friday, April 29, 2011

لطفا فقط فارسی زبانان غیر ایرانی این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری گودر: ایرانیان مقیم خارج

لطفا فقط ایرانیان مقیم خارج این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: کردستان، کرمانشاه و ایلام

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل کردستان، کرمانشاه و ایلام می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

داماد کچل هم هست

- آقا داماد چيکاره‌ان؟
+ الان که سربازن و بيکار... ولى نوه ملکه انگلستان هستن که به نوعى ميشن وليعهد و پادشاه بعدى
- خوب به سلامتى و ميمنت... مبارکه ايشششالا!

طرح سرشماری اهالی گودر: سیستان و بلوچستان، کرمان و یزد

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل سیستان و بلوچستان، کرمان و یزد می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: قزوین، زنجان و همدان

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل قزوین، زنجان و همدان می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: سمنان، قم و مرکزی

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل سمنان، قم و مرکزی می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: هرمزگان، بوشهر و خوزستان

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل هرمزگان، بوشهر و خوزستان می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: فارس

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل فارس می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: اصفهان

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل اصفهان می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: گلستان، مازندران و گیلان

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل گلستان، مازندران و گیلان می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: خراسان

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل خراسان می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

طرح سرشماری اهالی گودر: تهران و کرج

لطفا فقط کسانی که خودشون رو اهل تهران و کرج می‌دونن، این پست رو لایک و شر کنن!
توضیحات مفصل در این پست آمده.
هدف: ارضای کنجکاوی خودم و بقیه فضولهای شبیه خودم!
اگر منطقه شما هنوز سرشماری نشده، منتظر بمانید!
شر کنید تا دوستان بیشتری ببینند.

شب است و کوچه‌ها بن‌بست

Thursday, April 28, 2011

شهاب تیام، لنگان لنگان درحال خروج از کوچه بن‌بست:
کاش می‌دونستم توی اون کوچه‌ی بن‌بست، یه چیز تازه... منتظرم هست...!

روراست باشیم

حالا که محفل جوونانه است و دور همیم، خودمونیم ها، بی‌رودرواسی، قبول دارین که هروقت گفتیم «پدر و مادرامون ما رو درک نمی‌کنن»، چرت گفتیم؟!
قضیه چیز دیگه بوده، وگرنه خیلی خوب هم درکمون می‌کنن!