التماس دعا

Tuesday, August 31, 2010

خدا به آدمی می‌فرماید: «از تو دعا و از من اجابت. هرگز از دعا کسل مشو که من از اجابت کسل نمی‌شوم.»

با اجازه بزرگترها به احترام این چند روز، اینجا تعطیله. قدر این شبها رو بدونین، اگه باورش دارین، ما رو از دعای خودتون فراموش نکنین. ظهور آقای اصلی‌مون، شفای مریضامون، خوشبختی جوانهامون، باز شدن گره از کار همه‌مون...

علی علیه‌السلام: «مومن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: زمانی برای نیایش پروردگار، زمانی برای تامین هزینه زندگی و زمانی برای به دست آوردن لذتهایی که حلال و مایه زیبایی است.»
نهج‌البلاغه- حکمت 390

التماس دعا
ببینیم و تعریف کنیم که چقدر با هم دوستیم!
:)

دست به دست، برسه به گوش شنوا

التماس دعا...

تخریب نوستال دوران کودکی

از همه طرف دارن نوستال‌های دوران نوجوانی ما رو به باد میدن، یکی میگه جونز و جولی خواهر برادر نبودن، یا شیلا دوست دختر سندباد بوده، یا مادر ایکیو سان زن ژنرال بوده، یا مادر چوبین رفیق برونکا بوده، یا فلرتیشیا داف گالیور بوده، یا بابالنگ دراز زید جودی ابوت بوده، یا پسر شجاع و خانوم کوچولو با هم سر و سری داشتن یا لوسیمی و خواهرش یه مقدار زیادی با هم دوست بودن یا...، منم می‌خوام چند تا از این رازها رو براتون فاش کنم:
جکی و جیل (اون دو تا توله خرسها) هم که با هم خواهر و برادر بودن، بعد که بالغ میشن با هم ازدواج می‌کنن،
کونا و سرندیپیتی (اون دایناسور صورتیه) با هم برنامه داشتن و تو اون جزیره ناشناخته به کارشون می‌رسیدن،
بامزی یادتونه؟ میگن عصرهای جمعه، اون هم با واتوواتو می‌ریخته رو هم،
دیگه از همه واضحتر اینکه سگ و گربه هم که از عقب به هم چسبیده بودن، نفرین یه جادوگر وقتی داشتن کار بد می‌کردن، می‌گیردشون،
اون پسر یه چشمه هم داداش نل نبود،
پت پستچی هم علاوه بر نامه‌های مردم، دلال محبت هم بوده،
رامکال و بنر هم عشق افلاطونی داشتن به هم،
از همه واضحتر هم که پینوکیو و فرشته مهربون بودن و بلفی و لیلی‌بیت،
و از همه بدتر که من رو داغون کرد این بود که چاق و لاغر هم با هم برنامه داشتن، یادتونه هی با هم می‌رفتن تو اون کیوسک تلفن گوشه اتاقشون؟!

کتاب نو

Monday, August 30, 2010

باید اعتراف کنم که خیلی دوست دارم کتابی که تازه خریدم، بعضی صفحه‌هاش درست از هم جدا نشده باشن و خودم با چاقو و یواش از هم جداشون کنم!

براشون نگرانم

اینایی که وقتی عکسهای کارتون «بالا- آپ» و «وال ای» رو می‌بینن، از حال میرن و یقه‌شون رو جر میدن، وقتی خود فیلم رو می‌بینن چیکار می‌کنن؟!

افسر جنگ نرم

اسمش سمیراست. آواتارش هم بدک نیست. ولی عقاید و طرز تفکرش بوی پـِهـِن میده! جل‌الخالق

در پوکر اتفاق افتاد

Sunday, August 29, 2010

- بسم‌الاه بگو، درست بُر بزن...
!

هرچی به زبان بیاد، به جهان میاد

حرص نخورین که چرا هی از عمر دراز جنتی می‌نویسیم، داریم سعی می‌کنیم از طریق قانون جذب، عزرائیل رو به سمتش راهنمایی کنیم!

نشانه مردانگی

وقتی مرد شدی که بتونی برای آزمایش ازدواج بری آزمایشگاه، جلوی شونصد نفر شومبولت رو دربیاری و تو یه لیوان بشاشی، بدون هیچ خجالتی!

سیستم فوق مدرن گردوشکنی

Saturday, August 28, 2010

باید اعتراف کنم یکی از معماهای ذهنی دوران کودکیم این بود که چطوری اون خرس قهوه‌ای رفیق شیپورچی، تو پسر شجاع، تو یه قسمتش که باید گردو می‌شکست، گردوها رو می‌ذاشت لای اون دو تا چوبی که از گردنش آویزون بود و یه دکمه رو فشار می‌داد و به عنوان تقلب، گردوها راحت شکسته می‌شد! چه جوری بود سیستمش؟

دیالوگ- هشت

«درد نعمته، اگه درد نباشه، نمی‌فهمی چی داره به سرت میاد...»

نومه عبادة

امسال به لطف پانزده ساعت روزه‌داری، بیشترین ثواب عمرم در ماه رمضان رو انجام میدم. بر اساس اون حدیثی که میگه: «خواب روزه‌دار عبادت است...». می‌ترسم آخر ماه رمضون زخم بستر بگیرم!

استاد افتخارید

Friday, August 27, 2010

کمترین کاری که علیرضا افتخاری با اون کارش کرد، این بود که رید تو نوستالم از سیبیل!

کافه

می‌خوام یه کافه بزنم، جوری که هرکی بیاد بهش خوش بگذره. به جز قیمت مکانش، هزینه وسایل و دکوراسیون و مواد اولیه‌اش چقدر میشه؟ تقریبی اگه می‌دونین، لطفا بهم میل بزنین
riznevesht@gmail

کامنت برای وبلاگ آشپزی

وبلاگ خوشمزه‌ای داری، مال منم حاضره، بیا بخورش...
!

الهی... قربونت برم

یعنی الان دیگه خدا و فرشتگانش راضی و خشنودن از اینکه دارن می‌بینن من از گشنگی و تشنگی مثل میت رو به قبله دراز کشیدم و هنوز ساعتها به اذان مونده!؟

نصایح پدرانه- 9

Thursday, August 26, 2010

توضیح: این یک نصیحت مردانه است، ورود خواهران ممنوع!
.
.
.
پسرم! وقتی شلوار تنگ می‌پوشی، همیشه یک طرف پارک کن، نه وسط!

خدا بیامرزه شهید شیرودی رو

برام اسمس زده: «الان تو برنامه ماه عسل، دختر و پسر و عروس شهید شیرودی رو آوردن. برو تو نخ بینی و گونه‌های عمل کرده و ابروهای دختر آن مرحوم!»

در مصاحبه با یک هموطن که تازه به شهرش گاز رسیده اتفاق افتاد

خبرنگار: الان چه حسی دارید که شهر شما گازرسانی شده؟
هموطن: دست مسئولان درد نکنه، بهشون خسته نباشید میگیم که ما رو گازدار کردن...
!

کلاه غیرشرعی

دختره: خیلی گشنمه، تبصره‌ای نداریم که بتونم روزه‌ام رو باز کنم و گناه نکنم؟
پسره: چرا، باید به زور بهت تجاوز کنم!

استاد! خودت رو ارزون فروختی

Wednesday, August 25, 2010

فرانسه که هیچی، اگه بهم گرین کارت آمریکا هم بدن حاضر نیستم این یارو رو بغل کنم و بهش بگم دوستت دارم!

برنامه آمیزش از راه دور

مثبت هیجده!
.
.
.
- می‌خواستم از کارشناس برنامه‌تون بپرسم منظور از «ختنه‌گاه» که روزه رو باطل میکنه، دقیقا تا کجا میشه، قبلش یا بعدش؟ اگر بیشتر ازاون حد داخل بشه، حکمش چیه؟ ممنون از برنامه پربارتون!

وقتشه بکنی تو ماتحتت، قاتل

میگن از وقتی قاضی مرتضوی معلق شده، بقالی زده و فقط «نوشابه خنک» با «واجبی» می‌فروشه!

چه ربطی به مملکته داریم؟

سحری خوردم، نماز خوندم، رفتم دوباره بخوابم، دیدم دارم از تشنگی می‌میرم! صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم از گرسنگی دارم می‌میرم!

چس کلاسان عزیز

Tuesday, August 24, 2010

به خدا کناره‌های پیتزا از خودش خوشمزه‌تره، نندازینش دور...!

گیهان و خوانندگان- مد جدید خواهران

می‌خواستم از این طریق از خواهران ایمانی خودم تشکر کنم که با پیروی از مد جدید این روزها، آداب و رسوم و سنت های ایرانی-اسلامی را دوباره احیا کردند. منظور همین شلوارهای پارچه‌ای و گشادی است که یادآور «تنبون‌های ایل بختیاری» است.
با تشکر
اسفندیار رح‌مش- از پاستور

مناجات خواجه عبدالله- 12

الهی!
آتش دوری داشتی،
با آتش دوزخ چه کار داشتی؟

روزه‌داران راستین

اینایی که روزه می‌گیرن تا تندرست بشن!
اینایی که نماز نمی‌خونن ولی روزه می‌گیرن!
اینایی که فقط وقتی روزه می‌گیرن، نماز می‌خونن!

گودر و از هم گسیختگی یک زندگی

Monday, August 23, 2010

* داره باهام حرف میزنه، از جریان دوستش که قرمه‌سبزی رو بد پخته تعریف میکنه، چشمم به گودره، اسکرول می‌کنم و هر بیست ثانیه در جوابش میگم: نه بابا! چه جالب
* داره فیلم می‌بینه و جریانش رو برام تعریف میکنه، لایک می‌زنم و اسکرول می‌کنم و هر سی ثانیه زیرچشمی یه نگاهی به تلویزیون میندازم
* میگه غذا یخ کرد، نمیای؟ میگم: چرا چرا، اومدم. ولی باز شر می‌کنم
* میگه زودباش تاکسی منتظره دم در. میگم اومدم اومدم. ولی باز اسکرول می‌کنم
* میگه باز رفتی پای اون کوفتی؟ میگم الان میام، ایمیلام رو چک کنم. ولی باز اسکرول می‌کنم و میزنم آیتم بعدی
* میگه مگه امروز نمیری سر کار؟ میگم چرا، یک کم دیرتر میرم. و باز اسکرول می‌کنم
* میگه دیشب تا کی بیدار بودی؟ به روی خودم نمیارم و حرف رو عوض میکنم
* میگه کونت کپک نزد؟ چشمات کور نشد؟ پشتت قوز نکرد از بس جلوی اون لامصب نشستی و بهش خیره شدی؟ بازم جوابش رو نمیدم
* کمرم و پام درد گرفته، ساعت خوابم معکوس شده عین ساعت خواب جغد، چشمام می‌سوزه، مچ و ساعدم می‌سوزه، باهام قهر کرده، می‌خواد کامپیوتر رو از پنجره بندازه بیرون... و من هنوز دارم اسکرول می‌کنم و لایک می‌زنم و شر می‌کنم و میزنم آیتم بعدی...
* نفرین می‌کنه: تف تو گور اونی که این بی‌صاحاب مونده رو اختراع کرد. منم زیر لب میگم: چی؟ تف تو گودرش؟!

محمود افغان

داشتم «نون و ریحون» می‌دیدم، یه جاییش دیدم دهن بازیگران یه چیزی میگه و صداشون یه چیزی. کنجکاو شدم. دقت کردم، دیدم هرجا فرهاد آئیش و سعید پیردوست میگن «محمود افغان»، بعدا روش صدا گذاشتن «اشرف افغان»! شک کردم که نکنه اشتباه تاریخی رخ داده و بعدا تصحیحش کردن. ولی دیدم نخیر، همون «محمود افغان» به اصفهان حمله کرده و صفویان رو منقرض کرده. و دلیل عوض کردن «محمود» با «اشرف» چیزی نیست جز اینکه ترسیدن به مموتی ما توهین بشه! یعنی اینقدر به خودشون شک دارن! محبوبیت به این میگن که با این چیزها ریده بشه توش!

دلم براش تنگ نشده، ابدا

شاید یادتون نیاد، یه زمانی فارسی وان یه سریالی پخش می‌کرد به نام ویکتوریا. با اینکه ویکتوریا زن بود، ولی آنچنان دهنم ما رو چاییده بود که روز و شب نداشتیم!

بگو سلام بر حسین

میگه: عمرا اگه امام حسین (ع) به اندازه ما تشنگی کشید، دو تا نصفه روز بود که سرش هم به جنگیدن گرم بود...!

بازی زندگی

Sunday, August 22, 2010

بعضی وقتها تو زندگی میشم مثل یه بازیکن Tetris که همه خطهاش رو مرتب کرده و منتظر چند تا «درازه» تا کل صفحه پاک بشه، ولی همش از اون کج و کوله‌ها براش میاد و گند میزنه به بازیش!

ضرب‌المچل- 9

نازکش داری، ناز کن، وگرنه چیزتو دراز کن... چیز... پاتو!

یه چیزی تو مایه‌های وعا

مجری بیست و سی می‌خواست خیلی باکلاس حرف بزنه، به «وارونه» گفت «وارانه»، لابد پس فردا هم به میمون میگه «میمان»!‏

مناجات خواجه عبدالله- 11

Saturday, August 21, 2010

الهی!
اگر ابلیس، آدم را بدآموزی کرد،
گندم ِ او را که روزی کرد؟

گیهان و خوانندگان- استاد افتخاری

می‌خواستم از این طریق از عمل انقلابی و ارزشی استاد افتخاری تشکر کنم و به ایشان بگویم که شما با در آغوش کشیدن خادم ملت، رییس جمهور محبوبمان، آقای دکتر، روح امام و شهدا را شاد کردید. در ضمن از این استاد گرانقدر درخواست داریم تا علاوه بر خواندن ربنا (تا دیگر ما صدای آن ملعون وطن‌فروش را نشنویم)، لطف کنند و سرود ملی و تیتراژ سریالها و کلیه آهنگهای انقلابی را بخوانند. حتی می‌شود ایشان در برنامه‌هایی مانند فیتیله و عمو پورنگ هم برنامه اجرا کنند تا نوگلان ما با روش و منش انقلابی ایشان و نوای ملکوتی‌شان بزرگ شوند.
با تشکر
مصیب ده‌نمکی و جمعی از دوستان- از شمقدر

شریک دزد و رفیق قافله

اصلا ما عامی، ما بیسواد، ما نفهم، یکی از شماها بیاد بگه وقتی همه دولتهای درست و حسابی جهان دارن ایران رو تحریم می‌کنن، آیا حالیشون نیست که با این تحریمها پدر مردم ایران رو درمیارن، نه دولت و حکومت ایران رو؟ اینا فیلمهای تظاهرات پارسال رو ندیدن که تو خیابون چه بلایی سر مردم آوردن، بعد توقع دارن حکومت برای رفاه حال مردمش کوتاه بیاد و شرایط تحریم رو بپذیره؟!

غربزن- 16

هنوز هيچ فرمولی نتونسته جايگزين «كوكا مشهدی شيشه‌ای» كه بريزی تو يك ليوان پر از يخ، بشه!
پست 503

نصایح پدرانه- 8

Friday, August 20, 2010

پسرم! حتما برای خانه‌ات چندین شاخه گیاه «بامبو» بخر تا نگویند بی‌کلاسی!

اسمایلی سید حسن خمینی

?!@#$%^&*&^%$#@!?
.
.
.
خودش هم مونده چیکار کنه تو مملکت!

کاندوم با طرح بامیه

برام اسمس تبلیغاتی اومده:
«فروش ویژه مواد شوینده و نظافتی، به مناسبت ماه مبارک رمضان...»
فکر کنم طرف از منم گیج‌تر بوده که ماه رمضون رو با عید نوروز اشتباه گرفته!

چيست آن؟- 1

اون چيه، درازه، كلفته، طبق شرايط خاصی هم تكون-تكون ميخوره؟
(برای ديدن جواب، اين قسمت را هایلايت كنين)
.
.
.
منار جنبان

ماه عطش

Thursday, August 19, 2010

با توجه به همزمانی ماه مبارک رمضان با گرمای شدید مرداد ماه، نام این ماه از «ماه خودسازی» به «ماه خودسوزی» تغییر یافت!

آزادی محمدرضا جلایی‌پور

چشم خواهرمون، فاطمه خانوم شمس روشن.
:)

چُس ترم

بچه‌های ترم اولی چند رشته:
- پزشكی: دائم درحال پيدا كردن علائم بيماری‌ها تو اطرافيانشون هستن. حتا می‌تونن از يه عطسه ساده، پی ببرن كه يارو سرطان مغز داره!
- عمران: دوربين‌های نقشه برداری رو با پايه و مير و شاقول و همه‌چی ميذارن رو دوششون و دور دانشگاه رژه ميرن!
- معماری: خط‌كش تی و آرشيو لوله‌ای‌شون رو ميندازن سر شونه‌شون!
- هنر: آرشيوهای طرح‌هاشون دائم دستشونه، حتا خالی!
- زبان: كلفت‌ترين ديكشنری‌هاشون رو ميزنن زير بغل‌شون و تو محوطه جولان ميدن!
.
.
.
بقیه رشته‌ها رو هم خودتون بگین!

غربزن- 14

هيچگاه در حمام نگوزيد، انعكاس صدايش به كنار، با بوی ماندگارش چه مي‌كنيد؟!
پست 501

ممه بی ممه!‏

Wednesday, August 18, 2010

اینقدر «ممه‌ممه» کردیم که چشمم به هر «ممه‌ای» می‌افته، قیافه نحس «ان آقا» میاد جلو روم!

واجبی بکش به اون گونه‌هات تا چشمات دیده بشه خوب

سردار آجورمو با اشاره به علامت مخصوص حاکم بزرگ بر روی پیشانی‌اش اضافه کرد: من خودم پاسدار انقلاب هستم و علی کریمی می‌بایست به جای روزه‌خواری، پاچه ‌خاری می‌کرد تا از استیل آذین اخراج نشود!

در باغ ارم شیراز اتفاق افتاد

نگهبان باغ رو به دختر و پسری در آغوش هم: خوب چرا اینجا رو علفا؟ پاشین برین تو رختخواب خونه‌تون خوب!

چی‌چی موگو؟

علیرغم علاقه‌ای که به خانوم بهنوش طباطبایی دارم ولی نمی‌دونم چرا وقتی تو سریال «در مسیر زاینده‌رود» اصفهانی حرف می‌زنه، حس می‌کنم هرچی افطاری خوردم می‌خوام بالا بیارم رو سر و صورتش! مجبور بودین به این افتضاحی حرف بزنین که حال آدم رو از لهجه اصفهانی به هم بزنین؟

شرک کوچک: ریا

Tuesday, August 17, 2010

به نظر من اونایی که تظاهر به «روزه‌خواری» می‌کنن، گناهشون کمتر از اوناییه که تظاهر به «روزه‌داری» می‌کنن!

غربزن- 15

يعنی فلاكت تا كجا كه برای رنگ مو، مرد تبليغ ميكنه!
پست 493

خطاب به جیگران دنباله‌رو

Monday, August 16, 2010

بدون تعارف بگم، بعضی از شما فالوئرهای این بلاگ بسیار زیبا هستید، خدا حفظتون کنه. اینو گفتم که یه وقتی فکر نکنین قدرشناس نیستم!

تور گودرگردی

تور ویژه «گودر-گردی» ویژه ماه مبارک رمضان!
با تورلیدری وحید آنلاین و ویزیت رایگان توسط دکترمزیدی، همراه با نمایش تصاویر مهیج توسط آنیتا، مداحی حاج علیرضا روشن، میزگردهای داستانخوانی مرضیه، جلسه تفسیر مسایل روز دنیا توسط مهندس پات و اجرای برنامه‌های شاد و مفرح با هنرمندی آق جلال!
همه روزه از سحر تا افطار و بالعکس

نوستال دوران جاهلیت- چهل

«بینندگان عزیز، لطفا دست به گیرنده‌های خود نزنید. فیلم به طریقه‌ی سیاه و سفید پخش می‌شود»!

علی کریمی و محمدرضا شجریان

سردار آجورلو! شما که ویترین ایمانت اینقدر پر و پیمونه و رد پینه‌ی مهر روی پیشونیت از پاشنه‌ی پای من هم ضخیمتره، هنوز این رو نمی‌دونی که «گناه ریختن آبروی مسلمان از زنای با محارم بالاتره»؟ باید بیای تو اخبار سراسری و درباره علی کریمی که حاضر نشده مثل بقیه به تو سواری بده، بگی که «روزه‌خواری کرده»؟ آیا مطمئنی که بدون عذر شرعی بوده؟ یا اصلا روزه‌اش رو خورده، باید آبروش رو ببری؟
بدبختها، حفظ سمت به چه قیمتی؟ هنوز اون دست‌بند سبزش داغتون می‌کنه؟ هنوز جریان افشای گاوداری آتیش‌تون می‌زنه؟ از علی دایی که بزرگتر نیستین، دیدین چطور محکومش کردن؟ برفرض که علی کریمی رو اخراج کنین، چیزی ازش کم میشه؟ برفرض که ربنای شجریان رو پخش نکنین، چیزی ازش کم میشه؟ ارزش شماهاست که با لجبازی با علاقه و اعتقاد مردم روز به روز کمتر میشه... ای بیچاره‌ها... خدا از سر تقصیرات همه‌مون بگذره...

باز هم در مهدکودک اتفاق افتاد

Sunday, August 15, 2010

مربی جون: حالا نوبت پسرهاست که کاردستی‌شون رو بیارن ببینم مال کی بزرگتره...
!

دکتر خوش صدائیان

یادتون میاد اون اوایل که «محمد اصفهانی» می‌اومد تو تلویزیون، موهاش رو از پشت می‌بست؟ درست می‌گم یا اشتباهه؟

غربزن- 13

يه راننده تاكسی تو اين خط هست كه تخصص عجيبی داره با رانندگيش، از آلات و ادوات تناسلی مردها پاپيون درست كنه!
پست 483

بی‌بی‌سی و ریزنوشت- 2

باز لطف دوستان بی‌بی‌سی شامل حال ریزنوشت شد. امیدوارم عاقبتش چوبی نشه که مستقیم بره تو آستین‌مون! این دفعه علی آقای تازه وارد اون روش پخش ربنای شجریان رو خوند، دستش درد نکنه، به چشم برادری خوب چیزیه ولی بازم میگم، هیچکی پونه نمیشه...! نیمای عصیان و بهرنگ کجائین؟ دست به دست به گوشش برسونین!

اسمایلی جنتی

Saturday, August 14, 2010

؟



با اجازه مممد

وقتی روبوسی میکنه، بوی چی میده؟

خدا رو شکر پخی نشدم که بخواد برم از دست این ان آقا جایزه بگیرم!

من کودک آزار و بدجنس و خسیس و نامرد و ... نیستم

من هیچ مشکلی با این بچه هایی که پشت چراغ قرمز میان تا شیشه جلو رو تمیز کنن، ندارم. فقط برای این باهاشون دعوا می‌کنم و از ماشین دورشون می‌کنم و برف پاک‌کن رو می‌زنم تا برن، چون دستمال‌شون کثیف و چربه! اگه با دستمال تمیز بیان، مطمئنا انعام خوبی گیرشون میاد.

توهمات یک لاستی

Friday, August 13, 2010

به جان خودم جنتی همون «دود سیاهه»!

هنگام افطار در خانه ما اتفاق می‌افتد

ده دقیقه مونده به اذان مغرب، ضبط رو می‌برم پای پنجره‌ی رو به کوچه، سی‌دی ربنای شجریان رو می‌گذارم توش و با آخرین درجه صدا، پخش می‌کنم!
میل خودتونه که این کار رو بکنین یا نه. به نظرم از بادکنک و اتو و بوق زدن و خاموش کردن چراغهای خونه، جالبتر باشه!

مناجات خواجه عبدالله- 10

الهی!
حاضری! چه جویم؟
ناظری! چه گویم؟

غربزن- 12

يه قانون نانوشته دارم در گودر گردی: هر متنی كه (طولش) بيشتر از دو بند انگشت بود، ميرم بعديش!
تا حالا هم خوب جواب داده
پست 482

مخفف سوال و جواب

Thursday, August 12, 2010

اونایی که به سین-جیم میگن:
سین- جین، سیم- جین، سیم- جیم و...!

در فاصله‌ها اتفاق افتاد

بچه: بابایی، اون آخرش که پسرا بیتا رو انداختن زیر پل، چرا تکون نمی‌خورد و گریه می‌کرد؟
باباهه: ... ممم... لابد تو مهمونی غذای فاسد خورده بود، دلش درد گرفته بود... اصلا کی گفته تو فاصله‌ها ببینی؟ بزن فارسی وان، ببینم فریجولیتو باباشو پیدا کرد یا نه؟!

فیلمفارسی- فاصله‌ها

اگه این ترکش‌های ریز و درشت تو سوراخ- سنبه‌های رزمنده‌ها جا نمی‌موند، کارگردانها چطوری می‌تونستن فیلم‌شون رو ادامه بدن!؟

وقتی مشکلات زندگی، ما را اخته می‌کنند

احوالات امروزمون شده عین سال آخر جنگ. وقتی آژیر خطر رو به صدا درمی‌آوردن، تخممون هم نبود، به کارمون ادامه می‌دادیم، فوقش بمب می‌افتاد رو سرمون!

پاشو لامصب، بوش دراومد

Wednesday, August 11, 2010

ملاک زمان بلند شدن از پشت کامپیوتر برای من وقتیه که نیم ساعت از بوی سوختگی کِـیس گذشته باشه!

دختر کاشی ساز

یه دختره هست که تو یه کارخونه کاشی‌سازی کار می‌کنه و وقتی اون یارو رفته پیشش، کونش رو کرده طرفش، می‌خواستم از اینجا بهش بگم دمت گرم!

غربزن- 11

از بچگی برام سواله كه فوتباليستها چطوری تف می‌كنن كه تفشون اونقدر گرد و سفيد و محكم پرتاب ميشه بيرون؟
پست 478

صد دفعه گفتم با شیشه نخور

Tuesday, August 10, 2010

اعتراف می‌کنم لذتی که از آب خوردن با دهان از بطری ِ درون یخچال می‌برم، هیچوقت از آب خوردن با لیوان نمی‌برم!

نوستال دوران جاهلیت- سی و نه

اولین شلوارهای کتانی که اومد با مارک Paco بود و اولین شلوارهای جینی که یادمه با مارک Zico! یادتونه؟

بی‌بی‌سی و ریزنوشت

Monday, August 9, 2010

بالاخره دستم رو شد و معلوم شد منم انگلیسی‌ام! امروز تو «نوبت شما»، «فرن» درباره بحث غیبت، پستهای غیبت من رو خوند و گفت این وبلاگ درباره غیبت می‌نویسه! هرچند فرن هم خوبه، ولی کاش «پونه» خونده بود!

شمارش معکوس

مومنان خداجو، تا آغاز ماه رمضان کمتر از یک هفته دیگر باقیست!

درد و بلای اونا بخوره تو سرت

- قول میدم سی روز رو به احترام زندانیان سیاسی اعتصاب خشک کنم... فقط دم غروب و طلوع آفتاب یه چیزی می‌خورم که سران جنبش سبز از دستم ناراحت نشن!

اوف چه خفنه

اصلا ما اُمُل، شما که باکلاسی بگو ببینم خانومای خوش‌تیپ هنوز مقنعه سرشون می‌کنن و روش یه شال میندازن؟ یکی اینو به سازنده‌های سریالهای تلویزیون یاد بده!

غربزن- 10

تو تيتراژ يه برنامه‌ای نوشت: موسيقی متن: مرحوم سيد مرتضی حنانه و كيتارو!
پست 470

شاخ گوزن

Sunday, August 8, 2010

جریان چیه؟ این خبرنگاره تو ایتالیا از وقتی آزاد شده، صداش کلفت شده!

در حمایت از فرمایشات ان

پس بیائید همه با هم ممه‌ها را دو دستی بچسبیم تا لولو نبردشون!

دو نفری که روی عزارئیل رو کم کردن

میگن دیروز فیدل کاسترو تو سخنرانی‌اش از جنتی تشکر کرده که راز زنده موندن رو بهش یاد داده!

غربزن- 9

برام سواله كه كه بالاخره «اون ممه رو لولو برد» يا «خورد»؟ شايد هم اول برد، بعد خورد!؟
پست 456
.
.
.
توضیح: این پست خیلی اتفاقی و مدتها قبل در «غربزن» نوشته شده بود و هیچ ارتباطی با ممه‌های این روزها ندارد!

در آرایشگاه مردانه اتفاق افتاد

Saturday, August 7, 2010

- داداش قربون دستت، از این اسپری‌های سیخ-کننده هم بزن
+ جان؟!
- چی بهش میگن شافت، تافت...؟!

مناجات خواجه عبدالله- 9

الهی!
پنداشتم که تو را شناختم،
اکنون پندارم را در آب انداختم...

زیبا-نما

دختره رو که نگاه می‌کنی فکر می‌کنی مانکنه، چشمت که به پاشنه پاش میفته که تو صندله و چقدر ترک داره، حالت به هم می‌خوره! خوب لامصب یه کرمی چیزی به اونا بمال که درزاش بسته بشه!

نون حلال و حروم

Friday, August 6, 2010

یه عده هستن نون مغزشون رو می‌خورن،
یه عده هستن نون بازوشون رو می‌خورن،
یه عده هم هستن که نون لای پاشون رو می‌خورن!
خدا به دور...!

لولو، ممه رو پس بده

وی افزود: هرچند... ما... در زمینه... تولید... ممه... به خودکفایی... رسیدیم... و ممه‌های... بیشتری... برای عرضه... به بازارهای جهانی... داریم!

لولو بیا اینم ببر

- کاش از لولوهه بپرسیم «ان» هم می‌خوره؟
+ ان که خودش لولوئه!

غربزن- 8

بعد از يك عمر، بالاخره نفهميدم كه هنگام روبوسی بايد دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم يا سه بار، تا هر دو نفر ضايع نشيم!
پست 453

ممه هم ممه‌های قدیم

Thursday, August 5, 2010

همزمان با سخنرانی دکتر ماموت نژاد، موجی از «ممه» فضای اینترنت را دربر گرفت!
.
.
.
رید تو اون نوستالژی‌ای که از «ممه» داشتیم!

در فارسی وان اتفاق افتاد- واقعی

خانوم چنتل خطاب به مارگاریتا در حالت دعوا: دروغ کار خوبی نیست، مگه سر کلاس دینی بهت یاد ندادن؟!

نصایح پدرانه- 7

پسرم! سیگار نکش، تو رو به هرچه دوست داری نکش...

انواع دختران از لحاظ حلقوی

اونایی که با دیدن حلقه تو دست طرف مقابلشون خیالشون راحت میشه و حسابی باهاش لاس می‌زنن.
اونایی که با دیدن حلقه تو دست طرف مقابلشون اعصابشون خورد میشه و دیگه باهاش لاس نمی‌زنن!

بستنی طلاب

Wednesday, August 4, 2010

تولیدکننده محترم، لازم نیست توی بستنی سنتی‌ات صد جور مغز بریزی تا خوشمزه بشه. من بستنی می‌خوام، اگه آجیل بخوام بخورم، میرم آجیل فروشی!
.
.
.
توضیح تیتر: اسم بستنی مخصوص مشهده که فوق‌العاده خوشمزه است!

فاصله... ها

یه کاری با دلم کردی... که فکرشم نمی‌کردم...

خوش به حال لولوهه

خوب منم ممه می‌خوام!

غربزن- 7

بعضی از دخترها هستن كه نميشه بهشون به چشم خواهری نگاه كرد...!‏
پست 439

رنگ رخسار

Tuesday, August 3, 2010

وقتی کسی رو می‌بینی، لازم نیست بهش بگی «چرا چشمات سرخه؟» یا «چرا صدات گرفته؟» تو که تو دل طرف نیستی که بدونی چه دردی توشه...

بالابرین- علیرضا عصار

عصار ِ بی‌جـُربزه / بشین سر خربزه!
رفتی سالن همایش؟ / جلوی «ان» دادی نمایش؟!
اگر تو سبز هستی / باید اونجا دهنتو می‌بستی!
عصار شده کودتاچی / بریم دنبال نخودچی!
بالابرینی‌ها کجایید؟ / رسانه هم شمائید!

همچین سردبیری داریم

سردبیر زنگ زده میگه تا یک ساعت دیگه یه متن حدودا سیصد کلمه‌ای بده، می خوام خیلی مسخره باشه!
میگم مسخره یعنی چی؟ میگه خنده‌دار باشه دیگه! میگم آهان، یعنی متن طنز می خواین؟!

حالا در عوضش چی گیرتون اومد؟

روی سخن من با ایرانیان عزیز مقیم خارج کشور است که در همایش این چند روزه حاضر شده و خایه‌های رییس جمهور محبوبشان را در دهان نهاده و با شدت تمام مکیده‌اند و برای اراجیفی که ایشون تف می‌دادن، کف می‌زدن و خودشون رو جر می‌دادن و از خنده ریسه می‌رفتن، خدا از شما قبول کند. ولی ایکاش پارسال این روزها به ایران می‌آمدید تا مجبور باشید برای رفتن به سالن همایش‌ها، پاچه‌های شلوارتان را بالا بزنید تا خون جوانان همین ایران‌تان که روی زمین ریخته بود، دامنتان را آلوده نکند!

تست بهداشت: تنگی کالیبر

خدا وکیلی چند درصدتون وقتی می‌خواین روی مسواکتون خمیردندون بگذارین، خمیر که می‌افته توی کاسه دستشویی، دوباره برش می‌دارین و می‌گذراین روی مسواک؟ خدا وکیلی گفتم ها!

گروه رستاک- آلبوم همه اقوام من

بالاخره بعد از مدتها آلبوم «همه اقوام من» کار گروه رستاک منتشر شد. هرچند تعداد قطعه‌هاش کمه ولی باز هم تو این اوضاع خراب موسیقی، چیز جدید و خوبی برای شنیدنه. توصیه موکد میشه که حتما این وی‌سی‌دی رو ببینید و استدعا میشه که برای کمک به این صنعت نیمه جون، حتما این سی‌دی رو به طور قانونی بخرید. قیمتش از یه ساندویچ کمتره!
چی میشد اگه همیشه به موسیقی خودمون اینجوری بها میدادن، عمرا اگه کسی دنبال کنسرت جدید یانی می‌گشت!

ضرب‌المچل- 8

Monday, August 2, 2010

آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است:
با دوستان مروّت، با دشمنان عدوّت!

غلط غولوط

- بزن اون کالان!
- پنارتی شد؟
- شروالم کو؟ می‌خوام بپوشمش!
- اون جعبه کنیلکس رو بده من!

غربزن- 6

خدا لعنت كنه كسانی رو كه شير حموم رو روی وضعيت دوش می‌بندن و از حموم خارج می‌شن!
پست 437

در اماکن دیدنی ایران اتفاق افتاد

Sunday, August 1, 2010

- اونجا کجاست که خیلی دیدنیه و یه آبشار جالب هم داره؟ تنگه لاشی؟!

لایف چیت کد

از جنتی ناقلا بپرسیم کدوم دکمه‌ها رو زده که جونش کم نمیشه؟ حتی به اون غول آخر هم نمیرسه!

خر پیش اینا دانشمنده

نفهمیدم اینترپل تونست شماره پلاکهایی که شهرام امیری داده بود رو ردگیری کنه و بازداشت‌شون کنه؟!

مرگ خلاقیت

دقت کردین مدتیه پستهایی در گودر بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرن که نقل قول از یک کتاب، فیلم، شخص مشهور و یا وبلاگ دیگه‌ای است! یا در بهترین حالت، تکرار مطالبی در یک قالب که شخص دیگه‌ای اون رو ابداع کرده، مثل آقا داماد و جهان سوم و شما یادتون نمیاد و... (خودم هم دچار این موضوع شدم) یعنی خلاقیت داره می‌میره؟

بالابرین- استاد محمد نوری

خواننده «جان مریم چشماتو وا کن»، چشماشو بست!
.
.
.
خدا رحمتش کنه، عاشق صداش بودم. مخصوصا این آخریش که می‌خوند «ما برای بوسیدن فلان چه سفرها کرده‌ایم»!