بالابرين- 2

به دوستان پيشنهاد مي‌شود تا همه در روز جمعه ساعت يازده و بيست و سه دقيقه ظهر، به سمت سيزدهدرجه‌ي شمالي فوت كرده تا باعث ايجاد يك توده هواي سنگين شده و دستگاه‌هاي ارسال پارازيت را مختل كنيم.
رسانه شماييد!

نامبرده و علايقش

يكي از علايق نامبرده به دليل گذراندن يك واحد «كمك‌هاي اوليه»، شركت در تجمعات و انجام «ماساژ قلب» و «تنفس مصنوعي» به بانوان مصدوم بود!
.
.
.
ادامه دارد...

گذر در زمان

امروز را به اميد فردا مي‌گذرانيم،
فردا كه مي‌رسد،
مي‌گوييم: صد رحمت به ديروز...

خدايا خودت رحم كن

با درگذشت جي دي سلينجر، موج سونامي «نوشتن جملاتي از كتاب‌هاي آن مرحوم»، فضاي وب و علي‌الخصوص گودر را فراگرفت!

راهنمايي‌هايي تكنولوژيك بانوان

- از وقتي هاتبرد قطع شده، اعصابم خورده نمي‌تونم فارسي وان ببينم
+ برو روي يه كانال با كيفيت هاتبرد، بعد يك دفعه بزن فارسي وان!
- يعني پارازيت‌ها رو گول بزنم؟
.
.
.
به جان خودم مكالمه واقعي بين دو خانوم!

بي‌ناموسي هم حدي داره

آخه بگو بدونم روزا کجایی
نگو به کسی نگو شبا کجایی
آره روزا می دونم که سر به راهی
شب که با منی شیطون بلائی
.
.
.
از نامه‌هاي استاد اندي به زيدش!

دست از سر جنبش مردمي و ايراني سبز بردارين

ما اگه نخوايم مخملباف و سازگارا ليدرمون باشن كيو بايد ببينيم؟
اگه نخوايم صداي آمريكا و نوري‌زاده بهمون راهكار نشون بدن چي؟
اگه نخوايم مريم و مسعود رجوي ازمون حمايت كنن چي؟
اگه نخوايم رضا پهلوي برامون بيانيه بده چي؟
اي بابا، دست از سرمون بردارين و بذارين خودمون كارمون رو انجام بديم. شما فقط لطف كنين و نقش بلندگو رو برامون اجرا كنين!

ميراث آغا مايكل

يكي از ميراث ماندگار مايكل جكسون اين بود كه موقع ِ خوندن، دستش رو به شومبولش مي‌گرفت!

ناطور دشت

سلينجر مرد، ولي هولدن كالفيلد تا ابد زنده مي‌مونه... دلم گرفت...

نامبرده و بهداشت شخصي

نامبرده علاقه بسياري به مراكز بهداشت و درمان و علي‌الخصوص مراكز «اهداي رايگان كان*دوم» داشت!
.
.
.
ادامه دارد...

در راستاي خباثت و رذالت و حسادت

لذت مي‌برم وقتي مي‌بينم اين روزها: من دارم راست-راست راه مي‌رم و گودرم رو صفر مي‌كنم، بعد يه عده هم هستن كه كامپيوترشون رو خاموش كردن و دارن براي امتحان درس مي‌خونن!
ياه ياه ياه...!

هرچي بيشتر بهشون رو بدي

پناهيان تو رو به فردا: قيام 9 دي!

بدون شرح- يك

اه، صد بار بهت گفتم دستمال كاغذي رو بذار دم دست، همه‌اش ريخت اين ور و اون ور...!

بچه‌ها بياين...- يك

بچه‌ها بياين به خوشه‌هاي هم حسادت نورزيم!

برادر ناتني شيرازي

هميشه دلم به حال «خواجوي كرماني» مي‌سوزه، همدوره‌ و همشهري «حافظ» و «سعدي» بوده ولي اونا رو تو باغ‌هاي شيراز دفن كردن، خواجو رو دم دروازه، تو كوهپا! تازه هيچكي هم شعرهاش رو بلد نيست!

مشايي، اين مشايي ِ عزيز

قدر اين رحيم مشايي رو بدونيم، كمتر همچين موقعيت‌هايي گيرمون مياد كه يه «غضنفر» تو تيم رقيب باشه!

باباي خوب

بابا: يادش به‌خير، تابستون كلاس اول دبيرستانم بهترين تابستون عمرم بود...
بچه: چرا؟
بابا: چون اول دبيرستان رو يك ضرب مردود شدم و با خيال راحت تا اول مهر كيف كردم، ولي بقيه سال‌ها رو تجديد مياوردم و بايد تابستونا هم درس مي‌خوندم!
.
.
.
خاطره‌ي واقعي!

ها؟ چي؟

ميگن سي ‌دي خام داده و گفته من كه سواد-مواد درست و حسابي ندارم، خودتون هرچي صلاح مي‌‌دونين روش رايت كنين!

نوستال دوران جاهليت- بيست و يك

گلهاي داوودي با بازي بيژن امكانيان
كه از همون زمان فكر مي‌كنم كه طفلكي كوره، نگو چشماش خماره!

ضد تبليغ

يكي از مهيج‌ترين تبليغات تلويزيوني همونيه كه تا دختره دستش رو مي‌بره بالا، پسره ازش فرار مي‌كنه... بعد اونجاش باحاله كه زير بغل دختره عكس سطل آشغاله!

كاكا سياه

خوبه يكي به خودت بگه «چار چشم ِ منگول»؟!
.
.
.
اَه اَه اَه... سه تا داداشن، يكي از يكي ان‌تر!

خنده تلخ من از گريه غم‌انگيزتر است

يارو مادر زنش مرده، پشت ويترين مغازه پرده ميزنه:
به علت فوت نابهنگام مادر خانوم عزيزم، به مدت هفت شبانه روز مجلس جشن و سروري در اين محل برگزار مي‌گردد!

نامبرده و بهداشت شخصي

نامبرده معتقد بود كه در هنگام استحمام بايد چشم‌هايش باز باشد تا كف صابون وارد چشم شده و آن را تميز نمايد!

.

.

.

ادامه دارد...

همذات پنداري

فكر كنم اگه يه مرد يه روز بفهمه كه يه بچه تو شيكمش داره وول مي‌خوره، از ترسش يا ميره تو دستشويي و انگشت تو دهنش ميكنه تا استفراغ كنه، يا هي ميره توالت تا بچه دفع بشه!

برداشت اشتباهي

- سيمبول ريت...
+ درست حرف بزن مرتيكه!

يه سوال ذهني ديگه

برام سواله كه آيا الان سران اصلاحات هم مثل ما از شرايط موجود غصه مي‌خورن يا به اوضاع مملكت به چشم يك «مساله‌ي كاري» نگاه مي‌كنن؟!

بالابرين- 1

اعضاي جنبش سبز روز بيست و هفتم بهمن، مصادف با سي و هفتمين روز بعد از فرار يكي از اعضاي خود از دست دژخيمان گارد و عبور وي از خيابان به سلامتي را، تا صبح بيدار مانده و به لينك‌هاي سبز مثبت مي‌دهند.
رسانه شماييد!

عادت ماهانه

خانوم‌هاي محترم، لطفا روزهايي كه عذر شرعي دارين رو توي تقويم شخصي خودتون علامت بزنين، نه روي تقويم ديواري وسط هال، اون هم با خودكار قرمز!

لذت پيتزا خورون

خود پيتزا به كنار...
اون كش‌هاي پنيرش به كنار...
اون تيكه‌ نون‌هاي برشته كنارش به كنار...
اون بوي مقواي خيس خورده، وقتي پيك مياره دم در رو بگو...!

مگه چيه خوب؟

نميشه آدم دلش بگيره و حوصله نداشته باشه چيزي تو وبلاگش بنويسه؟ وقتي مشكلات اونقدر فشار بيارن كه صداي استخون‌هات شنيده بشه...
بگذريم، شروع مي‌كنيم!
:)

گيهان و خوانندگان- يازده

من يه شعار داشتم در حمايت از دوستان روزنامه‌نگارمان:

ژورناليسم واقعي / برادر حسين و فاطمه خانوم رجبي

با تشكر، غلامخسين

قانون دوم وبلاگ

هيچ وقت نقش «تيتر» رو در وبلاگنويسي دستِ ‌كم نگيرين!

خطاب به استاد مسعود بهنود

از بچگي به آقاي مسعود بهنود ارادت داشتم، كتاب‌هاشون رو مي‌خوندم، پيگير مقاله‌هاشون بودم و از قلم ايشون خيلي خوشم مي‌اومد.
چند روزيه كه توي يه وبلاگ گروهي عضو شدم و اونجا هم مي‌نويسم. وبلاگ امروز چه خبر.
سه روز پيش اونجا يه مطلب نوشتم كه طبيعتا توي گودر هم منتشر شد. بعد ديدم يكي كامنت گذاشته كه «وقتي از سايت مسعود بهنود چيزي كپي مي‌كني لينكش رو هم بذار»! متوجه منظورش نشدم تا اينكه امروز در بالاترين ديدم همون مطلب من با تغيير كمي در وبلاگ شب نوشته‌هاي مسعود بهنود و بدون ذكر منبع اصليش منتشر شده! شوكه شدم...
مهم نيست كه چرا ايشون اين كار رو كردن ولي برام مهمه كه چرا به متن اصلي لينك ندادن (چون اون وبلاگ مال من نيست و من نبايد از اين كار راحت بگذرم، كه اگه اون وبلاگ مال خودم بود، برام مهم نبود ولي الان مهمه). هرچند برام جالبه و شايد باعث افتخاره كه ايشون از اثر شاگرد كوچك‌شون خوش‌شون اومده و ازش استفاده كردن، ولي خيلي تعجب كردم كه چرا بدون ذكر منبع...؟
به هرحال اين مطلب رو نوشتم تا ببينم به دست ايشون مي‌رسه و درباره‌اش نظر ميدن يا نه؟ همين!

همشهري جوان- شماره 245

دكتر حسن عباسي درباره پشت پرده ساخت سريال سريال لاست:
جك شفرد: شفرد يعني چوپان. مسيحيان عقيده دارند هركس مسئوليت دارد ، چوپان گله است. اسم پدرش كريستين شفرد است. كريستين يعني مسيحي. چوپان مسيحي. اين انسان تراز ليبراليسم است. انسان باكلاس ليبرال‌ها.
ساوير: انسان منفي ليبرال‌ها. از داستان تام ساير اين عنوان را گرفته است. انسان تراز پايين است.
جان لاك: او پدر ليبراليسم است. تمام نكات اصلي كتاب‌هاي فلسفه ليبراليسم را درآوردند و در دهان اين آدم قرار دادند. يعني شما در فيلم بدون اينكه متوجه شويد دوره ايدئولوژي ليبراليسم را گذرانده‌ايد.
اين جزيره همان ليبراليسم است.

مسابقه ديوانگان

مجري: وسيله سنجش اختلاف پتانسيل؟
شركت كننده: مدار سنج؟
مجري: قاتل علي اصغر؟
شركت كننده: شمر ِ يزيد؟
مجري: ونزوئلا و كلمبيا توسط چه كسي به استقلال رسيد؟
شركت كننده: هوگو چاوز؟
.
.
.
بايد براي ورود به مسابقات تلويزيوني يه حدنصاب آي كيو بذارن!

وصيت من به جوانان

از همينجا به همه جوونها وصيت مي‌كنم كه وقتي من پير شدم و سوار اتوبوس يا مترو شدم، به هيچ‌وجه راضي نيستم كسي از روي صندلي‌اش بلند بشه و جاش رو بده به من! جدي مي‌گم. به علاوه اينكه الان هم هيچ پيرمردي ازم انتظار نداشته باشه كه جام رو بهش بدم!

شمائيد

رسانه خودتي و هفت جد و آبادت!

خط فقر

از روي سايز دور شكم گربه‌هاي يه محله ميشه فهميد كه اهالي اون محله چه دهكي از جامعه هستن...
.
.
.
گربه‌هاي پايين شهر حتا تو آشغال‌ها هم چيزي گير نميارن كه بخورن...

هوووپ

درصد خانوم‌هايي كه مي‌تونن پارك دوبل رو درست انجام بدن به خانوم‌هايي كه نمي‌تونن درست انجام بدن، مثل درصد مردهاييه كه مي‌تونن حامله بشن به مردهايي كه نمي‌تونن حامله بشن!

نفوذي جنبش سبز

وي بعد از خواندن بندهاي قطعنامه‌يِ محكوميت وقايع اخير افزود:
هَمَه تكرار كنن: اينهمه مونگول آمده، به عشق شومبول آمده...
ناگهان حضار به وي تذكر دادند كه كاغذ را اشتباهي از يكي از ايادي فتنه‌گران گرفته است!

نامبرده در گودر

نامبرده بر اين پندار بود كه منظور هر آيتمي را كه نمي‌فهميد، آن را شِر مي‌كرد!
.
.
.
ادامه دارد...

بهار در زمستان

هنوز دهه فجر نرسيده، هوا اينجوريه. واي به حال وقتي كه دهه فجر بياد و مردم هي بخونن به كوري چشم شاه و فيلان...!

جذابيت خدادادي

يعني الان اگه من بگم كه خيلي شبيه جورج كلوني‌ام، بالاي صد تا لايك مي‌گيرم؟

ايران دخت- شماره 44

حالا از حرف‌هايي كه در اين برنامه (نود) به زبان آورده‌ايد راضي هستيد؟
محمد دادكان: من از يك بابت بسيار راضي هستم و آن به دليل ناراحتي آقاي علي‌آبادي است! واقعا خوشحال هستم كه حرف‌هاي من روي او تاثير گذاشت و با ناراحتي‌اش همراه بود.

ياران چه غريبانه

تولد يك سالگي بي‌بي‌سي هم گذشت، چه بي ‌سروصدا، طفلكي‌ها چه سوت و كور شدن سر يك سالگي‌شون!

كافه بياتو

به نظر شما الان فرهاد جعفري كدوم گوريه!؟

نمي‌دونم كجا اينو شنيدم

تا وقتي ازدواج نكردي، چشمت دنبال زنته و بيخيال همه‌ي زن‌هاي عالمي،
وقتي ازدواج كردي، چشمت دنبال همه‌ي زن‌هاي عالمه و بيخيال زن خودتي!

اسكناس سبز كو؟

از عجايب روزگار اينه كه من تا حالا فقط سه يا چهار تا اسكناس شعارنويسي شده ديديم!

Apple

اينايي كه به «اِپُل» مي‌گن «اُپل»!
.
.
.
اون ابرهايي كه بالاي آستين لباس‌ها مي‌دوزن

سوال غير شرعي

- حاج آقا... صيغه‌ي نيم ساعته هم داريم!؟

آرزوهاي كودكي

تو بچگي آرزو داشتيم «خلبان» بشيم، بزرگ كه شديم «خلا بان»* هم نشديم...!
.
.
.
* خلا: در بعضي لهجه‌ها نام ديگر مستراح است!

اغتشاش در ايام‌الله

- برو تو تقويم ببين بعد از بيست و دوي بهمن ديگه چه يوم‌اللهي هست؟!

سيد محمد خاتمي

با تمام ارادتي كه به آقاي خاتمي دارم، ولي فكر مي‌كنم بهتره ايشون در بين رهبران جنبش سبز فقط وظيفه لبخند زدن رو به عهده بگيره تا دل طرفداران رو شاد كنه و روحيه بده. بيانيه دادن و اظهار نظر كردن رو بگذاره به عهده ميرحسين و كروبي!

اطاعت، اطاعت، حمايتت مي‌كنيم

هنوز تو كف مناظره دكتر اطاعت هستم... خواب ديدم يا بيدار بودم؟
دمش گرم، يه حال دوباره به جنبش سبز داد
ممنون آقاي دكتر اطاعت

نامبرده و عادت ماهانه

نامبرده عادت داشت ماهيانه مبلغي را در صندوق صدقات بيندازد و در آخر سال و شب عيد، از آن مبلغ براي خريد پوشاك استفاده كند!
.
.
.
ادامه دارد...

گيهان و خوانندگان- ده

با سلام. خواهشمند است دستور پخت شنسل مرغ با آبليمو و تره فرنگي را در مجله خوب و وزين‌تان آموزش دهيد. با تشكر، پانته‌آ سپنتا از نياوران
(اِ... فكر كنم اشتباهي به جاي مجله خانواده به گيهان زنگ زدم...)
معذرت مي‌خوام، اشتباه شد، اينو چاپ كنين: مرگ بر منافق ِ بي حياي بد و لوس
با تشكر مجدد از زحمات شما برادران، رجب ِ فاطمي

نوستال دوران جاهليت- بيست

يه خانوم گوينده خبري بود تو تلويزيون كه خيلي لوند بود، مقنعه چونه‌دار سرش مي‌كرد، اسمش خانوم «ساكي» بود. يادتونه؟

مجيد مرادي كرماني

بچه كه بودم، قصه‌هاي مجيد رو مي‌ديدم و مي‌خنديدم. نمي‌دونم چرا حالا كه باز مي‌بينمش گريه‌ام مي‌گيره...
شايد دلم به حال مجيد مي‌سوزه، شايد هم دلم براي بچگي خودم تنگ ميشه...

لوگوت رو بخورم

امروز يه دختره رو كنار خيابون ديدم، خيلي لوگو بود، مخصوصا نقطه‌هاش... خيلي تحريك‌آميز بودن... از صبح تو فكرم كه روي جلد كدوم نشريه است؟!

خونه خرابتم

مرا به خير تو امـّيد نيست...
(گوينده اندكي مكث و تامل مي‌كند...)
جهنـّم و ضرر،... شر برسان...!

مگه دستم بهت نرسه

يه گوينده خبر هست كه روي فيلم‌هاي خبري حرف مي‌زنه. قيافه‌اش رو تا حالا نديدم. ولي وقتي درمورد حوادث بعد از انتخابات و فتنه‌گران صحبت مي‌كنه، انگار داره درباره فاسق مادرش حرف مي‌زنه!
بعد ديدين كه الان فقط «رضا حسين‌زاده» (مثل حسين رضازاده ان از كار دراومد) و اين دختره كه تازه اومده (فكر كنم فاميلش صادق‌زاده است) فقط خبر ميگن؟ بقيه كجان؟
.
.
.
با عرض پوزش از عفت خانوم عمومي كه جريحه‌دارش كردم!

حبس ادرار

- ببخشيد خانوم، من امروز وقت آزمايش ادرار داشتم، كجا برم؟
+ امروز آزمايشگاه خرابه، لطفا فردا بياين
- يعني من تا فردا شا*شم رونگه دارم؟!

حضرت آيت‌الله العظمي صانعي

حالا برفرض كه حوزه‌ي فيلان و مجمع بيسار و جامعه بهمان بگن كه آيت‌الله صانعي مرجع نيست، بعد يعني مقلدهاي ايشون مي‌گن: «خوب ديگه ما بريم مقلد نوري همداني بشيم؟!»

خوش به حال خدا

خدا جان بگوش باش، يه روز ديگه هم زدن به نامت... يوم ا... 9 دي!
.
.
.
هنوز خوب تو دهن نمي‌چرخه، يك كم بيشتر بايد تكرارش كنيم!

صحنه را ديدي؟

عاشق اون يارو سيبيلوئه هستم كه دستش رو به تير چراغ برق گرفته و با غيظ تمام داره پاش رو به طرف پليسه (استوار يكم) پرتاب مي‌كنه، درحاليكه ميشه لبخواني كرد كه داره از خواهرش قدرداني مي‌كنه و حتا شلوار شيش جيب پوشيده با كتوني كفش ملي... خلاصه دمش گرم!

منشي خوش‌سليقه

خانوم منشي: فاميل تون؟
آقاهه: همايون ِ برافراشته
منشيه درحال پس افتادن: به‌به... چه فاميلي ِ بامسما و جذابي هم دارين...

هـَمـَه باي‌باي

بعد از تجمع امت در مقابل بيت ايشان، از بيت خارج شده و به ابراز احساست امت پاسخ دادند. بلافاصله حضار شعار «مرجع انقلابي، خدا نگهدار تو» سردادند كه مرجع انقلابي به گمان پايان ِ وقت، به خداحافظي با حضار پرداخته و به درون بيت رفتند!

يافتم... يافتم

گوگرد در قرن‌ها پيش توسط چيني‌ها كشف شد و
گودر در خرداد هشتاد و هشت توسط ايرانيان!

بجنبونش

اگه «شهرام شب‌پره» و «اندي» با هم ازدواج كنن، فكر كنم بچه‌شون يه چيزي تو مايه‌هاي ژله و فنر از كار دربياد! از بس والدينش وول مي‌خورن!

انكرالاصوات

- هوسه هوسه... آقاماقا... من سگ ديوونَتَم... هوسه هوسه... آقاماقا... من سگ ديوونَتَم...
+ اين دري وري‌ها چيه ميگي بچه؟
- بابا! مگه نوحه‌ي جديد «حاج عنتر ابترنژاد» رو نشنيدي؟ امسال محرم مد شده!

دوستي خاله خرسه

يعني اينا فكر مي‌كنن خطر وُعا (صداي آمريكا) از بي‌بي‌سي كمتره كه اينو ول مي‌كنن و اونو مي‌بندن؟!

به‌جاي مـَه، نشيند عقرب كور

واقعا علي معلم دامغاني لياقت جانشيني ميرحسين رو داره؟ كسي كه با حافظ و سعدي و... مقايسه ميشه!
نمونه‌هايي از شعرهاي سروده شده استاد:
اون كه مياد اگه بگم يك گل سرخ بهار ميشی/ يه قطره خون رو آينه/ يه چشمه انتظار ميشي/ يه قطره خون رو آينه است/ يه چشم سرخ انتظار
کی میگه بین دو تا نی، یکیشون شکر نداره/ نه عزیزم برا بابا دختر و پسر نداره/ دخترا سیب گلابند، مثل برفند، مثل آبند/ برف جاده گل و خاکه، آب چشمه اما پاکه
یکی بود یکی نبود/ کور بشه چشم حسود/ دو تا خورشید سیاه/ دو تا چشم سرمه سود
آه از این سوز و گداز/ آه از این ناز و نیاز/ آه از این دنیای راز/ باغ مهتاب
عاشقان چمن چمن/ غنچه های بوسه خواه/ از نشاط روی دوست/ غرق موج اشک و آه
فرصت همیشتونو از خود و خدا نگیرین/ زندگی امیده امید زنده باشین تا نمیرین.../ زنده باشین تا نمیرین...
خدا کنه چلچله‌ها از راه بیان هزار هزار/ بهشت بشه بهشت بشه، بهشت بشه باغ و بهار
آی قبیله خداتون عاشقه/ داغ عاشقی شقایقه/ زن و عطر و نماز حقایقه/ راز عاشقای صادقه/ روی دریای خون یه قایقه
آرزو دریای شوره/ دریای شور زندونه ماهه/ ماهیا تشنه ترینن/ روی لباشون آهه و آهه/ بخت ماهیا سیاهه

نامبرده و ورزش

از ورزش‌هاي مورد علاقه نامبرده، شنا و واليبال ساحلي بود، البته بانوان!
.
.
.
ادامه دارد...

برهان قاطع- يك

- نه عزيزم، الان كمرم خيلي درد مي‌كنه...!

مواظب باش لولو نخوردت

به نظر من الان منفورترين فرد جامعه كسي نيست جز: محسن رضايي!
آدم چقدر بايد ترسو و نون به نرخ روز خور باشه؟

This is my pmc! - 1

armin_hot_boy: salaam beh bachhayeh baahaaleh ali aabaad! gorboneh hamton......... delm baryeh somaa tangh shdeh! beh maman agdas salaaaaaaaaam bersonen!!!!!!! gorboneh dostaam bram..........BOOOOOOOOOOS :XXXXXXXX

نوستال دوران جاهليت- نوزده

كتاب‌هاي «حل‌التمرين» و «انشاء»، چه كمك‌هاي بزرگي براي روزهاي سخت مدرسه‌مون بودن...!

جنبش سبز و گل گلي- سه

يكي از رفقا بيسيجيه خفنه، ولي از بچگي با هم رفيق بوديم و كاري به اعتقادات هم نداريم. گفتم: ديگه چيكار به جماران داشتين؟ مگه يه زماني ملجا و ماواتون نبود؟
گفت: يه زماني بود، الان شده پايگاه نفاق!
گفتم: اقلا احترام صاحبش رو نگه مي‌داشتين
گفت: پيامبر هم مسجد ضرار رو خراب كرد!
گفتم: خاك دو عالم بر سرت با اين مثالي كه زدي!
خفه شد!

نامبرده و تخصصش

نامبرده در كودكي متخصص از حفظ كردن اشعار سخت، مانند «داشتم فراموشت مي‌كردم» رضا صادقي و «يالا پاشو» مهدي اسدي بود!
.
.
.
ادامه دارد...

در راستاي آموزش

دوستان من، كلمه اغتشاش درسته، نه اختشاش!
حالا اگه بلدين و به عمد ديكته‌اش رو غلط مي‌نويسين تا فيلتر نشين، يه چيزي. ولي اگه اشتباهي بلدين، گفتم كه گفته باشم!
و يه چيز ديگه: فقط زماني به آخر كلمه «ه» اضافه ميشه كه كلمه، يا فعل باشه (مثل همين «ميشه» در زبان محاوره‌اي) و يا خودش «ه» داشته باشه (مثل خانه، شاخه). نبايد براي اضافه كردن صفت يا كلمه‌ي ديگري به يك كلمه، از «ه» آخر استفاده كنيم. مثلا: درخته زيبا، ميزه كثيف، دختره خوب، اينا غلطه.
با عرض پوزش از اظهار فضل، تاكيد دارم كه همين زبان فارسي نيم-بند رو هم در محيط نت زنده نگه داريم
:)

ضرب‌المثل منحرف

كبوتر با كبوتر، باز با باز / كند همجنس با همجنس بازي؟!

اسامي التقاطي- چهار

عبدالكريم سروش گودرزي!

اوف... نزن

- چرا در فيلم‌ها زن و شوهرها نمي‌تونن همديگه رو لمس كنن ولي مي‌تونن همديگه رو بزنن، مثلا «درباره الي» كه شوهر گلشيفته از خجالتش درمياد؟
+ به نظر من چون لمس كردن از روي لذته ولي كتك زدن از روي نفرت، مجازه!

نوستال دوران جاهليت- هيجده

يادش به‌خير... بچه كه بوديم «بي*لاخ» با انگشت شست بود!

جدي ممكنه؟

يعني ممكنه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) ظهور كنن و بعد طرفدار «ول*ايت ف*ق*يه» از كار دربيان؟ بعد چه خاكي به سرم بريزم؟!

نود، نود

الانه كه نود به گاج بره!
دادكان داره كولاك مي‌كنه! ميگه از افتخارات من اينه كه از آقاي خاتمي مدال لياقت گرفتم و دوران آقاي علي‌آبادي اخراج شدم!
فردوسي‌پور كُپ كرده!
هرچند با نفس اسمس فرستادن مخالفم، ولي نتايجش برام جالبه.
.
.
.
اين پست به تدريج تكميل ميشه

خواهرم حجابت را، برادرم زير ابرويت را

چه جوريه كه خبرنگارهاي صدا و سيما و فارس‌نيوز، هميشه بين جمعيت راهپيمايي‌هاي ميليوني ِ تجديد بيعت، شانس‌شون مي‌زنه و هرچي پت*ياره و بچه اوني جلوي دوربين‌هاشون سبز ميشه!؟

نوآوري در ارائه شعار

در راهپيمايي برائت از فتنه‌گران، اين رو بر وزن «كلاغ... پر» مي‌خوندن:
حسين... پيروز / يزيد... نابود...!
.
.
.
نعوذبالله از اين مثالي كه زدم، معذرت مي‌خوام.


دريغ از يه سر سوزن خلاقيت و شعور ادبي!

بيانيه مشترك كشورهاي دوست و برادر

امت شهيدپرور «كومور»، «ونزوئلا» و «گامبيا»، طي بيانيه‌ي مشتركي، اقدام موهن ِ قتنه‌گران و آشوب طلبان را در روز عاشورا به شدت محكوم كردند. در اين بيانيه آمده است: درصورتي كه قوه قضائيه ايران در برابر اين آشوب‌گران اقدام قاطع انجام ندهد، ملت ما با پاي پياده به ايران خواهند آمد و فتنه‌گران را به اشد مجازات رسانده و زنده-زنده خواهند خورد.

نامبرده و افتخاراتش

يكي از افتخارات نامبرده، پاشيدن رنگ قرمز، به‌صورت قطره‌هاي خون، بر روي شيشه عقب اتومبيل‌ها در دهه اول محرم بود!
.
.
.
ادامه دارد...

اللهم عجل لوليك الفرج

هميشه فكر مي‌كردم كه ممكنه ماهواره و اينترنت در دوره آخرالزمان، همون «دجال و خرش» باشه. ولي چند ماهه كه فهميدم «صدا و سيما و بيست و سي» به‌طور يقين همون دجال و خرش هستن!

جنبش سبز و گل گلي- دو

فرياد مي‌زنن: ولش كن، ولش كن، ولش كن...
بغل دستي نعره ميكشه: ولش كنم بو ميده!
حضار: دل‌پيچه از خنده!

غربت- قيصر امين‌پور

دلم خوش است به گل‌هاي باغ قالي‌ها
كه چشم باران دارم ز خشكسالي‌ها

به باد حادثه بالم شكست، چه باك!
خوشا پريدن ِ با اين شكسته بالي‌ها!

چه غربتي است، عزيزان من كجا رفتند؟
تمام دور و برم پر ز جاي خالي‌ها

زلال بود و روان، رود ِ رو به دريايم
همين كه ماندم مرداب شد زلالي‌ها

خيال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
كه دل زديم به درياي بي‌خيالي‌ها

... به ياد هفتم شهيد سیدعلی حبیبی موسوی خامنه، تقديم به ميرحسين عزيز

خودت خواستي، به من چه

دارم از وسط خيابون روي خط عابر پياده رد ميشم، يه ماشين با سرعت زياد بهم نزديك ميشه، سعي مي كنم بدوم تا بهم نزنه، راننده دستش رو مي‌ذاره رو بوق و با بوق ممتد از بيخ گوشم مي‌گذره. با صداي بلند چند لفظ ركيك به طرفش نثار مي‌كنم و سعي مي‌كنم آرامش خودم رو حفظ كنم. موبايل زنگ مي‌زنه و يكي از بچه‌ها پشت تلفن هر-هر مي‌خنده كه چقدر ترسويي؟ مي‌گم تو بودي؟ بيشتر مي‌خنده. بهش مي‌گم از طرف من از مادر و خواهرت عذرخواهي كن!

صدا و سيما و مشغله‌هايش

امسال از بس سر ِ صدا و سيما گرم بود كه تظاهرات ميليوني رو نشون بده، يادش رفت كه سال نوي ميلادي رو تبريك بگه!
ما هم در اينجا و به مناسبت سال جديد، بد نيست يادي كنيم از «عمو اسكروچ»، «دختر كبريت فروش» و «آهنگ برنادت»...!

شيطون رو لعنت كن

يكي از مهيج ترين كلماتي كه روي ويترين مغازه‌اي نوشته ميشه و مي‌تونه يه مرد رو تا سرحد جنون به وجد بياره، همانا جمله‌ي «فروش لباس زير توسط بانو» مي‌باشد!

نوستال دوران جاهليت- هفده

مارادونا، رود گوليت، فان باستن
.
.
.
حتا پوست آدامس‌هاشون هم باارزش‌تر از بقيه پوستها بود!

محمدرضا فروتن

از ايشون بدم مياد، مخصوصا وقتي حرف ميزنه، مخصوصا وقتي احساسي حرف ميزنه، مخصوصا وقتي دهاتي حرف ميزنه، مخصوصا وقتي دهاتي و بااحساس حرف ميزنه...
با عرض معذرت از استاد كيميايي كه محمدرضا فروتن رو به سينما معرفي كرد، اين آقا هم مثل فريبرز عرب‌نيا لياقت معروف شدن رو نداشت.

جهت ثبت در تاريخ

يكشنبه، 6 دي ماه يكهزار و سيصد و هشتاد و هشت خورشيدي، برابر با عاشوراي سال يكهزار و چهارصد و سي و يك قمري.
.
.
.
يه زماني كه خودم نبودم و اين بلاگ بود، بدونين كه يكي از نقطه‌هاي اوج تاريخ ايران، اين روز بود...

اينو كجاي دلم بذارم!؟

الان ديدم كه يه ريزنوشت ديگه‌اي هم هست كه يك ساله مي‌نويسه، خواستم ازش معذرت خواهي كنم كه نمي‌دونستم اين اسم مال ايشونه، ولي يك كم از مطالبش رو خوندم و ديدم يه خورده اونوريه، گفتم ولش، اصلا دلم خواسته از اين اسم استفاده كنم! فقط متاسفم كه با يه عرزشي همنام دراومدم!

برادر كشي

از همين مي‌ترسم... ما رو بندازن به جون هم، خودشون حال كنن...
خدااا...

بـَـلــَـتــَم بشمرم تا چهل

عصر ديروز امت ولايت‌مدار ايران در راهپيمايي ميليوني بار ديگر خواستار برخورد قاطع با حرمت شكنان ِ فتنه‌گر شدند. در اين تظاهرات ميليوني، ده‌ها تن از مردم غيور ايران تجديد بيعت كردند!