در اثر يك اتفاق نادر، امشب (يكشنبه) توفيق اجباري(!) دست داد و مجبور شدم بيست و سي رو در منزل يكي از اقوام، بهزور بيننده بشم! يه قسمتش مراتي و اون گـُه ديگه (فكر كنم اسمش حميد امامي باشه) رفته بودن تو دانشگاه و دانشجوها حسابي از خجالتشون دراومدن! كف كردم... يكي از بچهها داشت فحش ميداد به مراتي و مراتي هم هي ميگفت شما درست ميگي، ما دزديم، آدمفروشيم، خائنيم، نون حروم ميخوريم و... همه صفاتش رو داشت برميشمرد! بعد يهو اون گـُه ديگه كه باهاش بود، داغ كرد و به دانشجوها حمله كرد كه بچهها جلوش رو گرفتن! خيلي باحال بود، بعد از مدتها كيف كردم.
يه جاي ديگه يكي از دانشجوها ميگفت اينا (اشاره به بسيجيهاي دانشگاه) اسلحه و باتوم گرفتن دستشون و نميذارن ما آزاد باشيم (يه همچين چيزايي ميگفت) بعد اون عرزشيه(!) كيفش رو به دوربين نشون داد و گفت اينم اسلحه ماست!
خلاصه خوب بود، حال داد!
***
پينوشت: اسم اون ياروي ديگه حميد امامي هست و اينم آدرس وبلاگش:
http://hamidemami86.blogfa.com
كه توي پست آخرش زبون آذري رو مسخره كرده! و اينم عكسش با جومونگ!
***
در همين زمينه
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
خیلی حرکتت باحال بود. کلی خندیدم. مثل خبر چین ها. چه کامنت های نون و آبداری هم نثارش کردن. لول
سلام تبریک میگم. این پستت امروز در بالاترین لینک شده بود با 64 امتیاز و 1861 کلیک
Post a Comment