خاطرات: منوچهر متکی
Saturday, December 18, 2010
به متکی میگن یه خاطره تعریف کن. چشماش پر از اشک میشه میگه وقتی همتای سنگالیم فهمید دیگه وزیر نیستم، حتی بهم ناهار هم نداد، یه راست فرستادنم فرودگاه...!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
اينجا هرچی به ذهنم ميرسه، به دهنم مياد! درضمن، ممكنه محتوای بعضی از نوشتههای اينجا با عفت عمومی شما سازگار نباشه، پيشاپيش عذرخواهم
0 comments:
Post a Comment