خدايا... كاش آن روز كذايي، پيچ از پايه ام مي كندي تا رها شوم، زجر نكشم و خفت به جان نخرم...
.
.
.
گوشه اي از درد دل يك صندلي به نمايندگي از ساير همكاران مستقر در سازمان ملل متحد
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
اينجا هرچی به ذهنم ميرسه، به دهنم مياد! درضمن، ممكنه محتوای بعضی از نوشتههای اينجا با عفت عمومی شما سازگار نباشه، پيشاپيش عذرخواهم
0 comments:
Post a Comment