روم به دیوار... شرمندهام به خدا... الهی بگردم... نمیدونم واقعا با چه رویی تو چشماتون نگاه کنم... خوب... اصلا فکرشم نمیکردم که کسی باور کنه... به خدا خجالتزده همهتونم...
آخه چطور متوجه شوخی من نشدین؟ قصدم فقط اعتراض به این وضعی بود که ممکنه روزی همهمون بهش دچار بشیم. که برای یه لقمه نون مجبور بشیم عزیزترین چیزهامون رو از دست بدیم...
نه قصد سرکار گذاشتن داشتم و نه مردمآزاری، فقط به خیال خودم خواستم اینجوری عصبانیتم رو نشون بدم... من اگه از گرسنگی هم بمیرم، نمیام گنجینه تنتن و روزنامههامو بفروشم.
شاید دوستهای قدیمی بدونن که وقتی اینجا چیزی بنویسم و لیبل «جدینوشت» بزنم یا آخرش بنویسم «واقعی» یعنی واقعی هست وگرنه...!
به هرحال بازم از همه اونهایی که میل زدن یا کامنت گذاشتن معذرت میخوام و ایمیل و شمارههاتون رو نگه میدارم برای روزی که واقعا قصد فروش گنجینههام رو داشته باشم. تنتن، یک کتابخونه تقریبا هزار کتابی، کلکسیون جاسوئیچی، روزنامههای جامعه، توس، عصر آزادگان و زن، چند شماره از هر روزنامهای که توقیف شده به اضافه آخرین شماره تمام روزنامهها، حتی سلام و توانا (که کاریکاتور خاتمی رو کشیده بود) به اضافه کلکسیون امضاهای آدم معروفا (از خاتمی و موسوی و شجریان گرفته تا حمید طالبزاده و فرهاد جعفری و شریفینیا!) و...!
برای تک تک دوستانی که ایمیل زده بودن هم ایمیل عذرخواهی فرستادم.
یه عذرخواهی اختصاصی از دکتر مجیدی به خاطر اینکه متوجه شوخی من نشده بودن...
یه عذرخواهی اختصاصی از آقای نیلی که قضیه حراج رو جدی گرفته بودن...
یه تشکر از یوسف عزیز که برای سری تنتن قیمت پانصدهزار تومن(!) پیشنهاد داده که واقعا منو وسوسه کرد ولی حیف...
و یه توضیح هم به وحیدآنلاین که زیر پستم نوشته بود «آگهی گودری نیست»، چرا هست، منظورم این بود که تو گودر دست به دست میشه، حالا اگه تو بلاگ هم نوشته بشه باز هم تو گودر همخوان میشه!
خلاصه حلالم کنین و عذرخواهی منو بپذیرین. امیدوارم این قضیه باعث نشه که دفعه بعد اگه واقعا چیزی آگهی کردم، دیگه کسی باور نکنه!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
6 comments:
اینکه تهش ننوشته بود واقعی
ولی نوشته: جدی نوشت
یادش به خیر اون زمان که هر روز صبح برای خرید روزنامه های مشارکت ، صبح امروز و ... به روزنامه فروشی می رفتم
جیگرتو با این روحیه لطیف
بهرشکل ملتی را سرکار نهادی برادر
آخه آدم با کلکسیون تن تن هم شوخی میکنه؟
هميشه تو گودر دنبالت ميكردم، بهونه اى شد بيام اينجا!
الآن با موبايلم، بعدا بهت سر ميزنم!
شب بخير.
Post a Comment