مموتی در حالیکه سرو کلهاش گلی و اعصابش خورد است از حمام بیرون میآید:
اسفندیار: چی شده؟ چرا این شکلی شدی؟
مموتی: یادت باشه دفعه بعد از این مارک «کوروش- ساخت لندن» نخری. همون مارک «چاوز- ساخت ونزوئلا» بهتره!
اسفندیار: خاک بر سرت کنن، چیکار کردی...؟
مموتی: مگه این «من-شور» رو از لندن برای من نخریده بودی؟ تا خیسش کردم خودم رو باهاش بشورم، گِلی شد...!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
حیف حموم که من شوری شد
البته خوبه فکر نگرده و ا ج ب ی بوده باشه
Post a Comment