نامبرده پس از رسيدن به شمال بلافاصله با يكي از بنگاههاي املاك هماهنگ كرده و كار جديد خود را پيدا ميكند: با گرفتن يك تكه مقوا كه روي آن نوشته شده «ويلا» در حاشيه جاده ايستاده و خود را جلوي ماشين مسافرها پرتاب ميكند. پس از سه ماه اقامت در شمال و پايان يافتن فصل مسافرت، نامبرده راهي تبريز ميشود...
.
.
.
ادامه دارد
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment