تاريخ تكرار مي‌شود

Sunday, December 27, 2009

به احترام اين روزها، فعلا خنده و شوخي بسه...
زماني براي حسين سينه مي‌زديم، زنجير مي‌زديم، قمه مي‌زدن، اشك مي‌ريختيم...
حالا براي فرزند حسين، براي ميرحسين،
اشك‌آور مي‌زنن تا گريه كنيم،
با زنجير مي‌زننمون،
به جاي قمه با باتوم به فرقمون مي‌زنن و...
كي فكرشو مي‌كرد كه همون قم و تهران و اصفهاني كه انقلاب كردن، بعد از سي سال برعليه خودشون باز هم انقلاب كنن؟
كي فكر مي‌كرد جماران رو خراب كنن تا بتونن چند روزي بيشتر سلطنت كنن...
كي فكر مي‌كرد همون رهبران انقلاب سي سال پيش، دوباره انقلاب كنن...
فقط يك نسل گذشت...
الان وقت خنده و شوخي نيست...
يا حسين... ميرحسين...

2 comments:

Anonymous said...

داداش خیلی با نوشته هات حال میکنم . ( نه که خواهر باشی) یا حسین ... میر حسین.

Anonymous said...

خیلی مَردی جوان مَرد...
اشکم رو با این نوشت ت در آوردی...
تف به اینا که نمی شه هیچ سایتی رو باز کرد! من تو وبلاگت با فیلتر شکن می آم ولی فرم کامنت رو بدون فیلتر شکن باز می کُنم چون فیلتر نیست. الآن چون فرمش https داره بدون فیلتر شکن باز نمی شه و با اون هم هیچ کاری نمی شه کرد.
یا حسین...میر حسین
KargadaneTanha.WordPress.Com