(هنرپيشه درحال نوشيدن چاي يا آب است، دوستش وارد ميشود:)
- فهميدي فلان كار شد؟
هنرپيشه ليوان را از جلوي دهانش برنميدارد و داخل ليوان پوف ميكند و آب و چاي به همهجا ميپاشد و بعد هنرپيشه سرفه ميكند و يادش ميآيد ليوان را از جلوي دهان صاب مردهاش بردارد!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment