تصور کن:
احمد زیدآبادی قبل از اینکه برگرده زندان، نصفه شب میشینه پای کامپیوتر، میگه بعد از دو سال و خوردهای که زندان بودم، برم ببینم تو نت چه خبره... چه جالب... جشن بزرگ آب بازی در پارک... همایش خزها... شوشول فرنود... خوبه خوبه... خدا این دل شاد رو از جوونهای این مملکت نگیره... برم زود بخوابم که فردا باید خودم رو اوین معرفی کنم...
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
!!!!! مبارزه راه هاي متفاوتي داره .... مگه نه ؟
اوین نه . . . رجایی شهر
با اجازت با ذکر منبع تو فیس بوک شیرش کردم
Post a Comment