Monday, October 31, 2011

فرافكنی

حالا قضيه انگولك به کنار ولی از حق نباید گذشت، دروازه‌ای که بتونه شیش تا گل رو درون خودش جای بده، باید خیلی گشاد باشه!

دیالوگ- دین و کفر

مردم دنیا سه دسته‌اند:
دیندارانی که خود را کافر نشان می دهند،
کافرانی که خود را دیندار نشان می‌دهند،
و... دسته سومی ندیده‌ام!‏

سایمبول ریتویچ

Sunday, October 30, 2011

دانلود کلیپ غیراخلاقی نصرتی و شیث در بازی پرسپولیس و داماش

نصرتی شیث رو انگولک کرده، خردبین رو اخراج کردن!

توضیح تیتر: زشته فیلم خصوصی مردم رو ببینین!

نوستال آکادمی گوگولی

شهرزاد رو میبینم یاد فروغ میفتم، تا میام بهش رای بدم قیافه شوهرش میاد جلو چشمام، منصرف میشم!

در رادیو 7 اتفاق افتاد- واقعی

داریوش فرهنگ در رادیو 7 (نقل به مضمون): وقتی سیب خورد تو سر نیوتن و لخت پرید و گفت یافتم یافتم...
منصور ضابطیان: اون ارشمیدس بود تو حموم، نیوتن که لخت زیر درخت نخوابیده بود!
داریوش فرهنگ در حالی که داره طبیعی میکنه و هنوز متوجه اشتباهش نشده: آره چه خوب و جالب گفتی... هاهاها!

قابل توجه مخالفان

به درجه‌ای از عرفان رسیدم که بعد از گذر از دوران «زنده باد مخالف من»، رسیدم به مرحله: «کون لق مخالف من»!‏

Saturday, October 29, 2011

همه رفتن...‏

اگه همینجور پیش بره، تا آخر سال تعداد فامیل و دوستان اونور مرزی، بیشتر از داخل ایران میشن!

Friday, October 28, 2011

اواوو

«ایگیش... گیش گیش... گیششش...»

صدای خارج شده از پسرها بعد از دیدن فیلمهای بروس لی، جکی چان، جت لی، اسپایدرمن و...!

Thursday, October 27, 2011

محاسن تعطیلی گودر

از حق نگذریم، گودر که تعطیل بشه سه عضو بدنمون دعامون می‌کنن: کون و چشم و انگشت اسکرول!

روش شناسایی ارزشی‌ها در گولاس

حالا که داریم کم‌کم کوچ می‌کنیم به گولاس، خوبه که نشانه‌های ظاهری پروفایل ارزشی‌ها رو بدونیم تا راحت‌تر بلاکشون کنیم:

با اسم و فامیل واقعی خودشون ظاهر میشن. از کلمه‌های حاجی و سید در معرفی خودشون استفاده می‌کنن و آواتارشون:
اگه دختر باشن یا عکس گل و بلبله، یا حیوانات کارتونی مجاز، یا چادر و مقنعه که فقط چشمها دیده میشه،
اگه پسر باشن با ریش کم‌پشت مرتب یا پرپشت و ژولیده، موهای چربی که یکوری شونه شده، آویزون بودن چفیه از خودشون، لبخند ملیح رو به دوربین،
اگه جنسشون معلوم نبود هم؛ یا اسمشون رو به خط نستعلیق گذاشتن آواتار، یا عکس امام و شهدا، یا پوکه فشنگ و پلاک سربازی و سربند!
حالا ممکنه استثنا هم باشه ولی این روش تا نود درصد جواب میده!

درضمن، وقتی رفتین گولاس نترسین، چون یهو می‌بینین نصف آواتارها جاپونیه، از این انیمیشن‌ها، کم‌کم عادت می‌کنین!

عمه گودرم کجاست

امان از دل وحید آنلاین...

باید اعتراف کنم که هیچ وقت نفهمیدم چشمهای وحید آنلاین تو این عکس بازه یا بسته یا خماره!؟

فرفر

باید اعتراف کنم تا مدتها اسم یه جور شیر که روی جعبه‌ش می‌نویسن «فرادما» رو می‌خوندم:
feradma!
تازگیها فهمیدم که اینجوری خونده میشه:
Fara Dama!

Wednesday, October 26, 2011

ظلم بالسویه

هی میگن خدا بخشنده است، پس چرا یک جو عقل و یک ارزن شعور رو از خیلیها دریغ کرده؟

Tuesday, October 25, 2011

تیر غیب

میگه کاش به‌جای استیو، لری مرده بود!

Ebi's Starred Items

بیا بریم اونجا که شباش، بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره، بریزه سرت ستاره‌هاش...

ابی دست مهشید را می‌گیرد و از گودر خارج می‌شود!

ایول عادل

تا حالا کسی به این قشنگی به هیکل رویانیان پی‌پی نکرده بود،
کسی هم به این خوبی خصلت پاچه‌خاری استیلی رو به روش نیاورده بود!

Gooders

چند صباحی با هم خوش بودیم. چندلر بود که تیکه بندازه و مسخره کنه، جویی که خل‌بازی دربیاره، راس که ساده باشه، مونیکا که منظم و مرتب بود، فیبی که نمک می‌ریخت، ریچل که کلاس بذاره... آخرش همه کلیدها رو گذاشتن روی میز و در رو بستن...
فرندز پیشگویی گودر بود. خیلی غم‌انگیزه ولی باید بریم پی کارمون... کلیدها رو بذاریم روی میز دم در، چراغها رو خاموش کنیم و بریم.
هروقت یاد گودر افتادیم، برگردیم نوتهای ستاره‌دار رو بخونیم وبخندیم، همون کاری که چند وقت یکبار با دی‌وی‌دی‌های فرندز می‌کنیم!

ممد باید برقصه

به نظرم شبکه تیوی پرشیا مسابقه رقصش رو با همکاری انجمن دگرباشان تهیه کرده. تک و توک شرکت کننده تک جنسیتی توشون پیدا میشه، همه دو و سه و چهار جنسیتی‌ان!

Monday, October 24, 2011

سرجهازی تلویزیون

یه هنرپیشه است به نام «پروین میکده» که بیشتر از «آمیتا پاچن» فیلم بازی کرده. اسمش تو تیتراژ همه فیلمها و سریالها هست!

Sunday, October 23, 2011

گودرو بستن... هی هی

یه سایت جالب دیدم، آدرس فیدش رو کپی کردم، رفتم تو گودر پیست کنم، یادم اومد که چی بشه؟ ماه دیگه این موقع نه از گودر نشان هست و نه از گودریان...!

سه میلیون کجا و سه هزارمیلیارد کجا

پیرزنه اومده بود بانک تا سود پولش رو بگیره. دفترچه رو داد ولی کارمنده گفت این ماه سودی نریختن. گفت مگه میشه، سه میلیون تومن پول دارم تو دفترچه. کارمنده گفت چون یک روز موجودی حسابت از بیست هزار تومن کمتر شده، این ماه بهش سود نمیدن.
پیرزنه اشک تو چشماش جمع شد و رفت.
آیا از این قانون مخفی و رذیلانه بانک صادرات خبر داشتین؟ آیا بقیه بانکها هم همینطورن؟

Saturday, October 22, 2011

پاسدار پارسی

به جای سلام اصرار داره که بگه درود، بعد میگه «بفرمایید رو ایر هستین»!

Friday, October 21, 2011

یادگاری از امروز

وقتی بیکارین، یه دوربین بگیرین دستتون از در و دیوار و مغازه و خونه و خیابونهای شهرتون عکس و فیلم بگیرین. ده- بیست سال دیگه که همه چی کن فیکون شد، اینا خاطره میشه و دلیل بهتری برای گریه کردن داریم...

Thursday, October 20, 2011

Rape

بیش مرنجانم آرزوست...!

Wednesday, October 19, 2011

جهانگردی، ایرانشناسی

یکی از راههای شناخت ایرانیها در اماکن تاریخی ایران و هرکجای دنیا اینه که به هر حوض قشنگی میرسن، توش سکه میندازن!

Tuesday, October 18, 2011

دستشویی بعد از وبگردی

لطفا بعد از اینکه سه هزار بار بهتون گفتن «بیا غذا سرد شد...» و شما بالاخره دل کندین و از پای کامپیوتر بلند شدین و رفتین، حتما دستهاتون رو بشورین. مگه نشنیدین که میگن کیبورد از توالت هم کثیفتره!

Monday, October 17, 2011

مراسم دادن

چرا اینجا ندادین؟ یا اینکه اونجا ندادین؟
چرا تو ویلا ندادین؟ کنار دریا ندادین؟

در جمع نخبگان کرمانشاه اتفاق افتاد- واقعی

«اونها(غربیها) اگر پشت به مردمشون می‌کنند، ما به مردممون رو می‌کنیم...»

تبیین پوزیشن‌های ملوکانه!

Sunday, October 16, 2011

حتی بر باد داده باشد

ای وای کز اسیری، بر باد رفته باشد...!

Saturday, October 15, 2011

با تشکر از پدر و مادرم

اگه یه زمانی نویسنده بزرگی شدم، می‌خوام توی مصاحبه‌ها وقتی ازم پرسیدن راز موفقیت شما چی بود؟ بگم بچه که بودم، وقتی تو خونه تنهام می‌گذاشتن، می‌رفتم سراغ کتابخونه، هر کتابی که بهم گفته بودن به درد سنت نمی‌خوره، با ولع می‌خوندم!

Friday, October 14, 2011

پست‌های طویل

نمی‌تونم کسانی رو درک کنم که زیر یک پست سه متری، کامنت گذاشتن که به‌به و عالی و معرکه و...! یعنی واقعا حوصله داشتن اینهمه رو بخونن و بقيه پيشنهاد بدن، یا همینجوری یه چیزی میگن؟

Thursday, October 13, 2011

لطفا بت نسازیم

وقتی اینا رفتن، یادمون باشه برای از دست‌رفته‌های جنبش یه سنگ قبر ساده با فونت معمولی بگذاریم. باز سنگ قبر آنچنانی و مقبره و بارگاه درست نکنیم که سی سال دیگه برای بچه‌هامون شر درست کنیم!

بهترین دعایی که تا حالا شنیدم

خدایا... دوستم داشته باش...

Wednesday, October 12, 2011

تخم خودشونو؟

الان این عرزشی‌ها به جای تخم مرغ، تخم ِ چی می خورن که قیمتش براشون مهم نیست!؟

شیمیایی و فیزیکی

پاها رو باز کنین... حالا باسن رو شل کنین... دو دست رو اطراف باسن بذارین... عقب، جلو، عقب، جلو... حالا سینه‌ها رو بدین بالا... باسن رو به جلو هل بدین... سینه‌ها رو سفت کنین... بلرزونین...

آموزش رقص شیمی، واقعی

Tuesday, October 11, 2011

نوستال غمناک دهه‌ی لعنتی شصت

یعنی چی؟ من میگم چند وقته افسرده شدم، زرت و زرت گریه‌ام میگیره، بعد توی یک شب:
سریال وضعیت سفید؛ مسابقه «نامها و نشانه‌ها» با اجرای مرحوم رضا معینی رو پخش میکنه،
فردوسی‌پور توی نود «مسابقه هفته» با اجرای مرحوم نوذری پخش میکنه،
بعد مجتبی محرمی که پیر و معتاد شده رو میاره و بازیهای اون زمانش رو نشون میده،
بعد اولین قسمت نود رو نشون میده...
این کارا رو با ما نکنین، خودمون به اندازه کافی غم داریم...

نوستال انتخاب واحد

روز انتخاب واحد، ساعت پنج صبح می‌رفتیم دانشگاه جا بگیریم. درها که باز می‌شد می‌پریدیم پای تابلو اعلانات گروه، کدها رو توی جدولی که از قبل کشیده بودیم می‌نوشتیم، بعد تداخلی ها رو مرتب می‌کردیم، می‌پریدیم پشت در مدیر گروه تا تائید کنه، بعد هم آموزش تا جاها پر نشده درس رو بگیریم. می‌رفتیم خونه‌هامون تا حذف و اضافه... ده روز بعد می‌اومدیم می‌دیدیم ریده شده تو برنامه‌ها، دوباره روز از نو، روزی از نو!

Monday, October 10, 2011

التماس دعا

یکی از آشناها بیماری سختی گرفته و دکترها هنوز نتونستن علتش رو بفهمن. از دوستهایی که اعتقاد دارن، خواهش می‌کنم که براش دعا کنن.
اونایی هم که اعتقاد ندارن، لطفا نمک رو زخم نپاشن و نمکهاشون رو نگه دارن توی گودر بیشتر به کارشون میاد.
ممنون

شان معلم

یکی از آشناها پنج ساله آموزگار دبستان غیرانتفاعیه، ماهی صد و پنجاه هزار تومن حقوق می‌گیره، با لیسانس، بدون بیمه!

Sunday, October 9, 2011

جونم

قدیما سلمونی‌های مردونه که بیکار میشدن، سر همدیگه رو اصلاح می‌کردن. الان زیر ابروهای همو برمی‌دارن!

پزشکان جوابگو باشن

فکر کنم از نظر پزشکان محترم هر بیماری‌ای به یکی از دلایل سه‌گانه زیر است:
حساسیت، اعصاب، سرطان!

Saturday, October 8, 2011

بفرمایید شام و زهرمار

لندن و استکهلم و تهران نداره، ایرانی باید همه‌جا ایرانی بودنش رو نشون بده!

نسل جدید انقلاب

دارم کتاب فارسی سوم دبستان رو می‌بینم، یه عکسی داره که توش عکس رهبر قدیم و رهبر جدید انقلابه. بچه اسم هرکدومشون رو زیرش نوشته. میگم این اسمها چیه؟ میگه نوشتم که یادم بمونه، قاطیشون نکنم!

Friday, October 7, 2011

نه که همه اپل دارن

اگه بیل گیتس یا لری پیج مرده بودن، اینا چیکار می‌کردن!؟

انواع کچل

کچلها سه دسته‌ان:
اونایی که تخمشون هم نیست،
اونایی که سیم کشی می‌کنن از اینور به اونور، یا کلاه گیس می‌ذارن و به اصطلاح سقف کاذب می‌زنن،
و اونایی که پول دارن و میرن می‌کارن، میشن مودار!

Thursday, October 6, 2011

لطفا این پست رو خانمها نخونن

تا حالا سوسک رو لمس کردين؟ يا روی بدنتون راه رفته؟ از این سوسکهای بزرگ، سوسک حموم. دیدین وقتی اون تیغ‌های پاش روی پوستتون کشیده میشه، قلقلک میده! حالا تصور کنین همون سوسک روی گردنتون راه بره. یا حتی روی صورتتون...
خونه بابام انواع و اقسام سوسکها رو دارن. به نوعی کلکسیون یا حتی پرورشگاه سوسک دارن! بعضی شبها که جلوی تلویزیون روی زمین دراز می‌کشم، سوسک‌ها از سر و کولم بالا میرن! اولا می‌ترسیدم، ولی الان عادت کردم. چاره‌ای ندارم، هیچ جوری منقرض نمیشن!
اینم خاطره‌ای بود!

Wednesday, October 5, 2011

خیلی لایت رفت تو پاچه تلویزیون

یادآوری خاطرات دهه شصت کم بود، تو قسمت امشب (چهارشنبه شب) سریال «وضعیت سفید»، آهنگ پسزمینه «پریچهر- معین» یکی از خاطره‌انگیزترین آهنگهای اون زمان بود! دم حمید نعمت‌الله گرم، کسی که بوتیک و بی‌پولی رو میسازه، باید همچین سریال نابی هم بسازه.
فکر کنم تو تکرار فردا این آهنگ رو سانسور کنن!

درآمد تخمی

اینجا جایی‌ست که: هرچه تخم مرغ گرانتر شود، ضخامت و وزن شانه تخم مرغها هم بیشتر می‌شود!

بنیانگذار شیوخ

راننده تاکسی که بهش می‌خورد بیسواد باشه، رو به من: جنایتی که شیخ صفی‌الدین و صفویه در حق ایران کردن، اسکندر و مغول و قاجار و بقیه نکردن!

Tuesday, October 4, 2011

جغدانه

روزا بی‌برکت شده. شب تا میای بخوابی، شده 2 صبح، روز تا میای بیدار شی، شده 11 ظهر!

هوعا

صدای آمریکا هنوز ساعت برنامه‌هاش رو با ساعت جدید ایران تنظیم نکرده، بعد تیریپ آزاداندیشی برداشته از بی‌بی‌سی دفاع میکنه!

فیلمفارسی- هیجده

چرا تو این فیلمها هروقت سوار ماشین یا پیاده میشن، نه درها رو قفل می کنن، نه شیشه‌ها رو میدن بالا، زرتی هم جای پارک گیرشون میاد، موقع از پارک دراومدن هم بدون راهنما و آینه بغل و با اطمینان گازش رو می‌گیرن و میرن؟!

Monday, October 3, 2011

کش کش

وقتی می‌فرمان «کش ندهید» خوب کش ندهید دیگر. لابد چیزی می‌دونن که ما نمی دونیم دیگه!

تیکه میندازی؟

بانک ملی، بزرگترین بانک جهان اسلام!

کچلا لایک بزنن

وقتی پزشکان داروی «موبر» درست کردن، چی میشه داروی «موآور» هم درست کنن تا امثال من و نیما اکبرپور بمالیم به سرمون!؟

گای- واقعی

«حسینی بای» چرا کج شده؟

Sunday, October 2, 2011

یادگاری کلاس اول

یه فکری به ذهنم رسیده، دیر شده ولی اگه ازش استقبال بشه فکر کنم جالب باشه. می خوام یک کاغذ دیواری بزرگ (بعدا با هم درمورد طراحیش بحث می‌کنیم) از عکسهای کلاس اول مون درست کنم. یعنی: یه عکس خیلی بزرگ از عکسهای ما وقتی کلاس اول دبستان بودیم.
شرایطی که تا حالا به ذهنم رسیده اینه که:
عکس حدودا مربوط به سن هفت سالگی باشه.
اگه سیاه و سفید باشه چه بهتر.
چون فقط صورتها رو توش می گذارم، اگه پرسنلی و سه در چهار باشه چه بهتر.
اسم صاحب عکس و تاریخ و مشخصات لازم نیست.
لطفا عکسهاتون رو برام ایمیل کنین یا یه جایی آپلود کنین و آدرسش رو بهم بدین یا یه جوری بهم برسونین! اگه پیشنهاد دیگه‌ای دارین بگین.
اگه شر بشه و ازش استقبال بشه، یه یادگاری از کلاس اول بچه‌های نت (مخصوصا گودریها) درست میشه که همینجا برای همه می گذارم.
پیشاپیش ممنون از همکاریتون
riznevesht@gmail

گیهان و خوانندگان- هیات همراه

متاسفانه این روزها شاهد هجمه فراگیری به ریاست محترم جمهور هستیم که چرا با هیاتی صد نفره عازم نیویورک شده بودند. باید همینجا عرض کنم وقتی همه ما پشت ایشان را خالی کردیم و تنهایشان گذاشتیم، ایشان هم مجبور شدند با همین صد نفر به کشور شیطان بزرگ سفر کنند، وگرنه همه ما را با خودشان می‌بردند.
بتول الف.نون

ff

تازه، این که چیزی نیست، ما وقتی بچه بودیم
iPhone
داشتیم. بعد همسایه‌های حسودمون زنگ میزدن و فرار می‌کردن!

Saturday, October 1, 2011

در فینال والیبال اتفاق افتاد- واقعی

تو تاکسی داشتم از رادیو فینال والیبال ایران و چین رو گوش می‌دادم، وسطش صدای بلندگوی سالن اومد: تماشاگران محترمی که روی تابلو نشسته‌اند لطفا به سیمهای ارتباطی دست نزنند!
تا وقتی رسیدم راننده داشت قاه‌قاه می‌خندید و هی زیر لب می‌گفت: اونایی که عقب رو تابلو نشستن... به سیماش دست نزنن...!

نوستال دوم خردادی دو آتشه

هنوز نوار کاستهای استیضاح مهاجرانی که از رادیو زنده پخش شد و ضبط کردم رو دارم...